Sunday 18 February 2018

پروسه سرنگونی رژیم آغاز شده است!

نویسنده: بهزاد بارخدایی
خیابان؛ جنبش اعتراضی سراسری مردم ایران در همین مدت کوتاه نشان داد که استبداد و دیکتاتوری جمهوری اسلامی سرمایه در ایران نیز به انتهای خود رسیده است. رژیم استبدادی در ایران، با سرکوب، کشتار، زندان، شکنجه و اعدام به سرکار آمد، و به همین روال نیز تا به کنون حیاط خود ادامه داده است. کلیت این رژیم متحداً برای حفظ حکومت و منافع خود از هیچ وحشیگری دریغ نکرده و نخواهد کرد.

رژیم جمهوری اسلامی ایران از همان بدو به قدرت رسیدن، تحمیل فقر و بیکاری، افزایش اعتیاد و فحشا در جامعه به حیات خود ادامه داد. کماکان اکثریت جامعه از بی­ حقوقی کامل برخوردارند. نبود حق تشکل و اعتصاب، نبود آزادی بیان، قلم و تجمع بر کسی پوشیده نیست. سرکوب و دستگیری مخالفین، اقلیت­ های ملی و مذهبی، کارگران، زنان، دانشجویان، جوانان و تمامی نیروهای مترقی، حمله به اعتصابات کارگری، شلاق زدن کارگران اعتصابی، نپرداختن حقوق­ های عقب افتاده، دزدی و اختلاس و … از روش حکومتی این رژیم ضد انسانی بوده و هست.
در این چهار دهه اعتراضات و اعتصابات بی­شماری صورت گرفته است و کارگران و زحمتکشان برای حق و حقوق خود به اشکال مختلف به این رژیم اعتراض کرده­ اند و برای رسیدن به خواسته­ ها و مطالبات خود پا فشاری کرده ­اند. کارگران، معلمان، دانشجویان، پرستاران و دیگر اقشار مترقی جامعه بی­ وقفه در حال کشمکش بوده­ اند و در مقابل رژیم اسلامی سرمایه جوابی جز سرکوب، زندان و … نداده است. هم اکنون علاوه بر کسانی که در این چند روز دستگیر شده­ اند، صدها تن از کارگران و دیگر فعالین سیاسی در زندان­های این رژیم هستند.
فجایع این چهار دهه راه­ حل دیگری جز یک تغییر پایه­ ای و اساسی در مقابل مردم در ایران نگذاشته و مردمی که کارد به استخوانشان رسیده، دست به اعتراض، طرح مطالبات خود، تغییر سیستم و نظام به ­عنوان بانی این فجایع و جنایت ­ها زده­ اند.
مهم این است که در این دور مردم خود آگاهانه به میدان آمده و کلیت این نظام را به زیر سوال برده­ اند، گرچه رژیم و نوکرانش سعی دارند این قیام مردمی را به وابستگی به این دولت و آن دولت­، این فرد و آن دسته نسبت دهند، اما خیال باطل، اعتراضات و تظاهرات­ های تهاجمی مردمی و مطالبات و شعارها آنقدر واضح و گویا هستند که هیچ دسته و گروهی نمی­ تواند در این میان مفت­خوری کند.
رسانه­ های وابسته با ترتیب دادن مصاحبه و دعوت از بازمانده ­های سلطنتی و مجاهدین سعی به چهره ­سازی و یا آلترناتیو سازی می ­کنند، اما این گرایشات سیاسی نه تنها امتحان خود را قبلاً پس داده­ اند، بلکه مردم به وضوح با عمل خود به این کهنه نظرات، نه گفته­ اند. این رسانه ­ها و نیروهای ارتجاعی سعی دارند با گفتن اینکه خواست این اعتراضات اقتصادی  است و نه چیز دیگر، بی­ ارزش و مستقیم و غیر مستقیم نظام و سیستم را از گزند اعتراضات نجات دهند. واقعیت این است که با نگاهی به شعارها و فریاد مردم می ­توان دید که نظام و کلیت سیستم استثماری را زیر سوال برده­اند و دیگر اینکه اقتصاد در سیستم حاکم در سطح جهانی، پایه­ ی تمامی مسائل و حیات انسانی است، بدون اقتصاد، سیاست و اجتماع معنی ندارد. تمامی جنگ­ها بر سر اقتصاد است، تمامی مبارزات اقتصادی و اجتماعی به یک معنی سیاسی است، نمی­توان اینها را از هم جدا کرد. به­ درست مردم اعتراضاتشان را با طرح خواسته ­های اقتصادی، علیه فقر، بیکاری، بی­ مسکنی، گرانی پیش می­ برند و متوجه هستند که برای مقابله با این مشقات باید جمهوری اسلامی و سیستم سرمایه داری را نابود کنند.
در کنار این انحرافات جمعی تازه مدرن شده، اما کهنه اندیش مبارزات متمدن، بدون خشونت و صلح آمیز را توصیه می­کنند. این مرتجعین، مبارزه و اعتراضات مردم که در اصل علیه خشونت آغاز شده و به شکل سراسری علیه خشونت ­های سرمایه­ دارانی که فقر، بیکاری و بی ­خانمانی، اعتیاد و فحشا را برای اکثریت بر ارمغان آورده­ اند را نمی ­بیند. هزاران هزار زندانی و اعدام … را خشونت نمی­ دانند که رژیم اسلامی­شان در این سال­ها با وقاحت برای در قدرت ماندن به­ کار برده است. مردم به پاخواسته در ایران باید محکمتر و مسلح ­تر در مقابل خشونت دولت سرمایه­ داری ایران و نوکرانشان ایستادگی کنند و تا از میان بردن آن­ها و تغییر کل نظام از پا ننشینند. زمان آن رسیده است که صاحبان اصلی جامعه خود هدایت و حکومت را بدست بگیرند.
شرایط اسفناک اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه­ی ایران، راه حلی دیگری برای مردم نگذاشته است جز اینکه، با اتکا به نیروی خود به میدان آمده و آینده دیگری را با دست خود بسازند. اعتراضاتی که هفتم دیماه شروع و به فوریت سراسری شده و مردم با شعارهای خود کل سیستم و نظام حاکم را به زیر سوال برده و خواهان سرنگونی آن هستند، قرار است جامعه­ ی دیگری از این خفتی که جمهوری اسلامی و قبل از آن رژیم سلطنتی به مردم تحمیل کرده بودند را بسازند.
شاید بد نباشد گذرا به رژیم سرنگون شده سلطنتی و شاهنشاهی و انقلابی که به­ درست علیه دیکتاتوری شاه در سال پنجاه و هفت به راه افتاد، نگاهی  بی­اندازیم. انقلاب به حق علیه حکومت سرمایه­ داری سلطنتی توسط مردم ایران به راه افتاد و نظام شاهنشاهی نظامی گندیده ­ای بود که منافع اکثریت مردم را به تاراج گذاشته و با زور اسلحه، ارتش، گارد، ساواک و دیگر نیروهای نظامی، منافع سرمایه­داران و صاحبان سرمایه را حفاظت می­کرد و در توافقاتشان با بخشی از روحانیت و دادن امکاناتی به آنها حکومت خود را حفظ نموده بود.
در نظام سرمایه ­داری شاه، زندان و شکنجه، سرکوب اعتراضات کارگری، زنان، دانشجویان، ملیت­ های تحت ستم، نبود حق تشکل و اعتصاب و … تفاوتی درپایه با نظام گندیده ­ی جمهوری اسلامیِ سرمایه در این چهار دهه نداشت.
رژیم سلطنتی آنچنان خفقانی را حاکم کرده بود که در طول بیش از سی سال جوانان و شهروندان بیشماری در سیاه چال­های این رژیم زندانی، شکنجه و اعدام شدند، رژیم شاه هیچ حق تشکل و سازمانیابی را تحمل نمی­ کرد و درنده ­وار سرکوب می­ن مود. اقلیت­ های ملی و دیگر نیروهای اجتماعی زیر شدید­ترین فشارها و بی­ حقوقی بسر می ­بردند.
در رژیم شاه هم مبارزه علیه این نظام گندیده به اشکال مختلف در جریان بود و سال­ها سازمان­ها، گروه­ها و محافل مختلفِ کارگران، زنان، جوانان و دانشجویان، نیروهای چپ به شکل زیرزمینی مشغول فعالیت بودند و زندگی را به رژیم سلطنتی سیاه کرده بودند. تا اینکه سرانجام اعتراضات محلی، خیابانی و اعتصابات کارگری وسیع­ و وسیعتر شد و کل کشور را در برگرفت و با حضور فعال کارگران و به­ ویژه کارگران نفت، کار رژیم تا دندان مسلح شاه را یکسره کرد. این انقلاب با خواست آزادی و رفاه، با خواست کار و نان، با خواست یک زندگی انسانی و برابر برپا شد. این انقلاب موفق شد یکی از دیکتاتورهای سرمایه­ داری را سرنگون کند، اما نتوانست به کار خود ادامه داده و نیروهای مذهبی و ارتجاعی با کمک دولت­ ها و امپریالیست­ ها برای سد کردن راه انقلاب و سرکوب انقلاب به نام انقلاب اسلامی و یا درست­تر بگوئیم کودتای سرمایه­ داران اسلامی به رهبری خمینی ربوده و شکست خورد. سرکوب و خفقان، جنگ و زندان و اعدام، دستگیری و شکنجه به دست ارتجاع اسلامی سرمایه از همان فردای شکست انقلاب به اجرا گذاشته شد. جمهوری اسلامی موفق شد، انقلاب را سد کرده و به شکست بکشاند!
با توجه به شرایط و شکست انقلاب ۵۷ و همان فلاکت سلطنتی در زمینه­ ی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی توسط جمهوری اسلامی ادامه پیدا کرد، البته با استفاده­ ی پرنگتری از مذهب به نسبت رژیم شاه. اما ما اکنون شاهد حضور اعتراضی و مبارزاتی مردمی هستیم که به شکل سراسری در جریان است. در همین مدت کوتاه شاهد پیوستن شهرها و مناطق بیشتری به اعتراضات سراسری هستیم. این شروع یک قیام دیگری است که  می­تواند جامعه­ ی انسانی با آزادی و رفاهی عمومی را پی­ ریزی کرده و نظام سرمایه­ داری در ایران را این­بار از ریشه ساقط نماید. کارگران و زحمتکشان و تمامی نیروهای اجتماعی باید به نیروی خود اتکا نمایند و نه به این رهبر، شاه، شیخ، ملا و آن سردار. جامعه­ی انسانی با توجه به تجربیات تاریخی بهتر می­ تواند با حضور تمامی شهروندان در شوراهای محلات مسکونی و محله­ های کار هدایت و سازماندهی شود.
آغاز این اعتراضات تا همینجا نشان داد رژیمی که انواع و اقسام نیروهای نظامی و ایدئولوژیکی دارد، نمی ­تواند تا ابد مردم را در حبس، ترس و وحشت نگهدارد. مردم شجاعانه تا همین جا نشان داند که اگر بخواهند، می ­توانند یکی از درنده­خوترین و دژخیم­ترینِ رژیم­ ها در دنیا را به ­لرزه بی­اندازند و انداختند. طبیعتاً با سازماندهی بیشتر، متشکل­ تر شدن بیشتر و متحد­تر شدن و با حضورِ فعال کارگران و زحمتکشان زن و مرد در این مبارزه، مردم می ­توانند این نظام گندیده را به زباله­ دان تاریخ روان کنند و خود قانون­گذار و مجری قوانین انسانی و مورد نیاز جامعه برای تمامی شهروندان شوند.
اعتراضات سراسری کنونی حتی اگر به ­علت حملات و سرکوب، یک قدم به عقب رود، بار دیگر با شعله ­ی عظیم­تری به میدان خواهد آمد. پروسه­ ی سرنگونی رژیم در سرلوحه­ ی وظایف مردم قرار گرفته و به­ طور جدی شروع شده، زیرا که تاریخ مصرف جمهوری اسلامی به اتمام رسیده است.

مندرج در شماره ۴ نشریه خیابان