Saturday, 23 May 2015

پیروز باد مبارزه کارگران قطار شهری اهواز!


اعتصاب حدود ۶۰۰ کارگر پیمانی پروژه قطار شهری اهواز از دوشنبه ۲۸ اردیبهشت وارد بیست و دومین روز متوالی شده است .همزمان با اعتصاب کارگران قطار شهری تعدادی از کارگران واحد حفاری و ماشین آلات که از یک هفته پیش کارفرما از ورود آنان به داخل کارگاه جلوگیری می‌کند در مقابل درب ورودی کارگاه مرکزی اجتماع کرده‌اند. به گزارش ایلنا،معترضین که در بخش‌های ترانسفور، تعمیرات، عملیات خاکی و اجرا و… کار می‌کنند خواستار دریافت ۴ ماه حقوق معوقه و تامین امنیت شغلیشان پس از خاتمه اعتصاب هستند. به گفته آنان؛ عامل تشدید اعتراضات کارگران قطار شهری بی‌توجه‌ای کارفرما به پرداخت مطالبات ۴ ماهه کارگران است. «آنان به جای چاره اندیشی منطقی برای خاتمه اعتصاب، سکوت اختیار کرده وکارگر اخراج می‌کنند.». تا کنون ادامه اعتصاب کارگران قطار شهری اهواز منجر به حکم اخراج  60نفر از170کارگرمعترض اخراجی شده است!

با روی کار آمدن دولت روحانی تهاجمی هم جانبه به سطح معیشت کارگران و زحمتکشان آغاز شده است. گرانی و تورم سر سام آور که دولت عامل اصلی آن می باشد زندگی و هستی توده های کارگر و زحمتکش را با خطر جدی روبرو ساخته است. کارگران با دستمزد 720 هزارتومانی نه تنها زیر خط فقر زندگی می کنند، بلکه کارفرماها با تعویق ماهها و در بسیاری موارد از یکسال هم گذشته از پرداخت این دستمزد به کارگران خوداری می نمایند. کارگران برای گرفتن این دستمزدهای معوقه چاره ایی جز دست زدن به اعتصاب و اعتراض ندارند. اعتراضات و اعتصابات کارگری رو به افزایش است، روزی نیست که خبر اعتصاب کارگران صنایع مختلف در رابطه با این اجحافات و زندگی برده واری که مزدوران سرمایه جمهوری اسلامی برای کارگران ایجاد نموده اند شنیده نشود. اعتصاب کارگران قطار شهری اهواز دقیقا یکی از این اعتصابات بر حق کارگری برای احقا ق حقوق معوقه خود می باشد. اما کارفرما در مقابل این حرکت اعتراضی بدون توجه به خواسته های کارگران آنها را به اخراج تهدید نموده است، تا کنون حکم  اخراج 60 نفر را  صار نمود ه اند و 110 نفر دیکر در لیست این اخراجها هستند.

مشکلات زندگی کارگران در  ایران (بیکاری، نا امنی شغلی، قراردادهای موقت و سفید امضاء، نپرداختن به موقع دستمزدها، نداشتن بیمه بیکاری و …) بر کسی پوشیده نیست. فقر، گرانی، اعتیاد، فحشا، ترک تحصیل، بی‌افقی در زندگی و نا امیدی از آینده، یاس و سرخوردگی و … در جامعه امروز ایران هر روز گسترش می‌یابد؛ این واقعیات دردناک محصول نظام استثمارگر سرمایه‌داری است.

مدتی است که رژیم سرمایه بشدت سرکوبها و دستگیری و زندان فعالین کارگری افزوده، و همچنین با گسترش اعدامها فضایی از رعب و وحشت را ایجاد نموده است. این توحش سرمایه به معیشت کارگران و به بند کشیدن آنها دقیقاٌ نتیجه بحرانهای اقتصادی و سیاسی است، که رژیم با آن دست و پنجه نرم میکند  و برای بقای خود هر حرکتی را با سرکوب شدید پاسخ میدهد. اما حقیقتش این است، وضعیت طبقه کارگر با وجود اعتراضات و اعتصابات هر روزه در عدم تشکلهای خود با موفقیت همراه نیست و رژیم با استفاده از ترفندهای مختلف از جمله: بیکار نمودن کارگران، محاکمه نمودن آنها و تهدید نمودنشان به شلاق کارگران را بیشتر بدهکار نموده  وبا حمایت از کارفرماها باعث شده آنها  دست بالا را پیدا کنند. کارگران برای حقوق معوقعه خود مبارزه می کنند، نه تنها آن را دریافت نمی کنند بلکه کارفرما از موقعیت استفاده نموده و حکم اخراج آنها را صادر می نماید.  

بیشتر کارگران می دانند که  تعرض به معیشت آنها، سرکوب و اختناق، پایمال کردن ابتدایی‌ترین حقوق آنان به علت متشکل نبودن و پراکندگی اشان است. اینکه چرا کارگران علی‌رغم مبارزاتشان تاکنون نتوانسته‌اند از ایجاد تشکلهای خود در سطح محلی و سراسری برخوردار باشند، و راهکارهای عملی رسیدن به تشکل سراسری کارگری برای دست‌یابی به حقوقشان و برون‌رفت از وضعیت تدافعی موجود؛ امروز بنا به ضرورت سؤالی است اساسی در پیش‌روی تمامی فعالین جنبش کارگری؟

کارگران چندین مراکز صنعتی،  و تعداد دیگر از مراکز تولیدی در آستانه بیکارسازی برای حفظ کارشان اعتراض می‌کنند. کارگرداستفروش به علت زورگویی های ماموران شهرداری و ناتوان از تامین نیازهای اولیه زندگی خانواده‌اش خود را به آتش می‌کشد. بعضی از کارگران  پس از ۲۰ سال کار در شرکت‌های خصوصی با تعدیل نیرو کارشان را از دست می‌دهند، سرمایه‌دار به خاطر حفظ سودش کارخانه را تعطیل و کاربری صنعتی را مسکونی نموده و سرمایه‌اش را در بساز و بفروش به کار می‌گیرد و کارگرانش را اخراج می‌کند.

تولید در نظام سرمایه‌داری برای سود است. وقتی شرایط مناسب برای کسب سود و ارزش اضافی نباشد انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری نیست. دولت که به ظاهر وظیفه تامین اجتماعی و اشتغال جامعه را دارد، بی توجه و بی‌مسئولیت از اداره امور تولید، اشتغال و … سود صنایع کلیدی را در انحصار خود گرفته، امورات خود را می‌گذراند و ثروت خود را می‌اندوزد جامعه را درگیر بحران ساختاری برای حفظ نظام خود به قیمت به فقر و فلاکت نشاندن میلیونها کارگر و زحمتکش نموده است. در شرایطی که بالاترین درآمد حاصل از استثمار کارگران را هزینه ارگانهای سرکوبگرش می نماید هر حرکت اعتراضی و حق طلبانه را با زندان و شکنجه و اعدام پاسخ میدهد. در چنین شرایطی طبقه کارگر با جدال روزانه خود برای حفظ شرایط زیست و معیشت تلاش می‌کند. اما متشکل نیستند، کارگران کارخانه‌ای در اعتصاب هستند اما از حمایت کارخانه‌ای دیگر برخوردار نمی‌شوند. کم نیستند اعتراض‌های پراکنده کارگری که در بسیاری از مراکز صنعتی و تولید در سراسر ایران به وقوع پیوسته و می پیوندد اما متاسفانه محدود به آن کارخانه یا واحد تولیدی خاص بوده و می باشد.  

اعتصابات و اعتراضات پراکنده است. و تا زمانی که متحد و یکپارچه نگردد دست‌آورد قابل توجه‌ای نخواهد  داشت و این امر اتفاق نمی‌افتد جز با متشکل شدن و ایجاد تشکلات سراسری کارگری که علی‌رغم ضرورت آن و بحثهایی که از سوی فعالین جنبش کارگری صورت گرفته هنوز تشکلی به وجود نیامده و قطعا در این شرایط راهکارهای جدیدی می‌طلبد. فعالین کارگری در مطرح نمودن مطالبات کارگری در عرصه جامعه اقدامات موثری انجام داده‌اند، اما واقعیت این است عدم ارتباط با بدنه کارگری و  سازماندهی خلاءایست که ایجاد این تشکلها را در سطح سراسری غیر ممکن ساخته است.  امروزه وضعیتی که کارگران قطار شهری اهواز بعد از سه هفته با آن روبرو شده اند و به اخراج تعدادی از آنها قرار است منجر شود، در عدم حضور حمایت دیگر مراکز صنعتی از آنها کارفرماها با تهادید و اخراج می خواهند درسی به این کارگران بدهند که به هر حقارت و محنتی تن دهند.

به طور خلاصه می‌توان گفت طبقه کارگر ایران در وضعیت کاملاً تدافعی برای حفظت معیشت خود بسر می‌برد، اعتراض‌هایش نیز در این راستا است. حفظ وضعیتی که دردناک است و هر روز بدتر خواهد شد. بنابراین، شرایط  فعلی وظائف مهمی را در پیش روی فعالین کارگری و کارگران می گذارد که بر اساس واقعیات موجود که طبقه کارگر در یکی از سیاهترین دوران بسر میبرد و تجارب گذشته، هر چه بیشتر با سازمان یابی و متشکل شدن راهکارهای ایی را برای برون رفت از وضعیت موجود بعنوان مهمترین چالش طبقه کارگر ایران در پیش روی خود قرار دهند و تخفیف هر درجه ایی از توحش و بربریت رژیم در گرو متشکل شدن کارگران در سطح محلی و سراسری می باشد. موفقیت کارگران قطار شهری اهوارز و دهها اعتصاب خرد و کلان طبقه کارگر مستلزم برپائی و وجود این تشکلها می باشد.