دهه چهل بخش 3
در شماره قبل توضیح
دادم که چگونه دولت در جهت اهداف خودش سینما را مورد استفاده و یا بعبارتی مورد
سوء استفاده قرار داده بود، در ابتدای دهه چهل و از سال 41 رواج فیلمهای پلیسی هم
بود "فریاد نیمه شب " و همچنین "یک قدم تا مرگ " از ساخته های
ساموئل خاچیکیان فیلمهای پلیسی جناحی را تا بدست آمدن نمونه های موفق رواج داد ،
اگر چه اکثریت قابل توجه فیلمسازان به این نوع فیلمها گرایشی پیدا نکردند ، چرا که
اینوع فیلمها امکان استفاده از موسیقی و رقص و آواز را محدود می ساخت و مورد استقبال
مردم سینما رو واقع نمیشد پس ترجیحاً سمت و سو گرفتند به الگو برداری از سینمای
کلاه مخملی و نمونه های آزامایش شده قبلی ، در فیلمها یک آدم خوبه ، که اول هیکل و
با مرام و با خدا باشد و در مقابلش هم یه آدم بده .
با چنین برداشتی در
آغاز سال 1341 نزدیک به پنجاه عنوان در مراحل مختلف تدارکات فیلمبرداری ، تدوین و
یا امور فنی در دست تهیه قرار گرفت اما تنها بیست و هفت عنوان از این مجموعه ،
امکان نمایش بدست آوردند و یازده تهیه کننده و هشت کارگردان جدید به سینما معرفی
شدند . و این سال را سال تکرار و رکود نام نهادند
فیلمهای این سال سبک
و معمولی و اکثراً فاقد جذابیت هستند ، بجز فیلم " دلهره " که چیزی
بیشتر از فیلمهای قبلی خاچیکیان ارائه نمیکند
، ولی همین متفاوت بودن فیلم دلهره با فیلمهای آنسال باعث توفیق فیلم میشود
، و اضافه بر فیلم دلهره چند فیلم دیگر بنامهای "کلاه مخملی " و
"گذشت " و "عروس دهکده " که در زمان خودش و در آن رکود
کارکردهای نسبتاً خوب و قابل تأکیدی دارند
بقیه تولیدات سال 41
در گرداب محدودیتهای وضع شده تنها گروه سینمایی درجه اول : ایران ، میامی ، تهران
و دیانا با حداقل بازدهی اقتصادی سر میکنند تا اینکه گروه تازه ای با تسهیلات و
امتیازات جدید اعلام موجودیت میکنند .
مجد بیگدلی از
موسسان گروه تازه نمایش دهنده تولیدات سینمای ایران میگوید "" مدتی بود
که در فکر تشکیل گروه تازه ای برای نمایش فیلمها بودم ، در اواسط سال 41 ابتدا
فکرم را با محمد کریم ارباب مدیر سینما فردوسی درمیان گذاشتم ، پس آنکه او اشتیاق
فراوان خود را طرح و اعلام کرد ، مذاکراتم را با خسرو زرتش خسروان مالک سینما
کاروان و حبیب الله مراد صاحب سینما مراد و خلیل جلیل زاده سینمای ژاله و احمد
کبیر سینما شاهین و ذولفقاری سینما دنیا و .... دنبال کردم ، غالب این سینماها
قبلاً فیلمهای ایرانی را بلافاصله پس از نمایش نخست شان ، اکران کرده بودند و
نتیجه مساعد گرفته بودند ، لذا تشکل ما خیلی زود بدست آمد .
در مرحله بعد
مذاکرات را با صاحبان فیلمها که اکثراً در انتظار بدست آوردن زمان نمایش گروه
سینماهای ایران و میامی و تهران و دیانا بودند شروع کردیم و مشخصه طرح ما تضمین
حداقل فروش دو میلیون ریال برای هر فیلم بود
سینما
دیانا که البته این نما قبل از انقلاب خیلی شیک و تر تمیز بود و یکی از بهترین
سینماهای ایران بود و این عکس مربوط به ایندوره است
اولین
فیلمی که جذب گروه جدید شد "گرگهای گرسنه" بود ، این فیلم که طی ده روز
نخست نمایشش از بیست و یکم آذر در اولین ترکیب گروه سینما متحده (دنیا ، فردوسی،
ونوس ، رامسر، فری، فلور، ژاله، مراد،کارون) حدود یک میلیون وششصد هزار ریال فروش
داشت که بلافاصله نمایش فیلم اخیر را در سینماهای جهان ، نیوز، فیروزه، آفتاب،
شاهین، و شهلا ادادمه یافت ، که در مجموع میزان فروش فیلم به بیش از دو میلیون
ریال بالغ گردید ، که جهت سرمایه گزاران فیلم و سینماداران قانع کننده بود . ترکیب
اتخاذ شده گروه سینماهای متحده در وضعیتی که بسیاری از صاحبان فیلمها به سختی از
نحوه نمایش تولیداتشان و چگونگی پرداختهای سینماهای نمایش دهنده گله مند بودند ، و
این سبب شد تا گروه سینماهای متحده کانون توجه استودیوها شود و اکثر فیلمهایشان را
جهت نمایش در گروه عرضه نمایند ، در این موقعیت هئیتی پنج نفره از صاحبان سینماهای
گروه تعین شد تا به ملاحظه فیلمهای ارجاع شده بپردازند . با توجه باینکه از نمایش
تعداد قابل ملاحظه ای از فیلمهای فارسی که از نظر کیفی حداقل امتیاز لازم را
نداشتند جلوگیری شد و دیگر فیلمها هم در لیست نوبت قرار گرفتند
این
فعالیت جمعی و امیدوار کننده که از ابتدا با دوستی ، اتحاد و تحرک زیاد شکل گرفته
بود ، با بروز اختلاف از تشکل اولیه دور شد ، علت اختلاف نمایش فیلم "عروس
دهکده" بود . محمد کریم ارباب اعتقاد داشت که برای حفظ رونق گروه ، فیلم در
پایان هفته اول نمایش ، چنانچه موفق بود ، بلافاصله به گروه بعدی (سینماهای درجه
سه ) منتقل شود ، اما مجد بیگدلی خلاف این نظر را داشت و موکداً خواستار ادامه
نمایش فیلم ، مطابق مواد قرارداد تا حداقل زمان تعیین شده بود .
برگزاری
جلسات مشترک و بحث و جدلها نتیجه ای را عاید نکرد و سرانجام محمد ارباب سینماهای
تحت نفوذ خود را از جمع گروه سینماهای متحده خارج کرد ، بقیه سینماها هفته ای
دوم ، نمایش عروس دهکده را ادامه داده و بعد هم نمایش فیلم در سینماهای
درجه سوم ادامه یافت و کارکردی بیش از چهارملیون ریال پیدا کرد
محمد
ارباب با در اختیار گرفتن سالن تأتر "تفکری" ، سالن تازه ای را تأسیس کرد
و نام "متحده" را برای آن ثبت رسمی کرد و سپس از گروه سینماهای متحده ،
که بدون سالنهای وابسته به او ، کارشان با موفقیت ادامه داشت ، شکایت کرد ، اما
بعد با وساطت بقیه اختلافات حل و رفع شد و برای ادامه همکاری به توافق رسیدند . پس
از مدتی بار دیگر اختلافات بروز کرد و با توجه به ثبت نام "متحده " زیر
نام محمد ارباب ، بیگدلی نام متحد را بر گروه گذاشت و محمد ارباب که از اقدام خود
نتیجه ای نگرفته بود دست به ایجاد گروه تازه ای زد که مدت کوتاهی فعالیت داشت و
چون جذب کاباره داری شد ، ادامه نداد و بعبارتی دست از سینما و سینما داری کشید
کلاه مخملی : ناصر ملک مطیعی در دو نقش
در سال
1341 برای سینمای ایران دو فیلم "کلاه مخملی" بکارگردانی اسماعیل کوشان
و "دخترها اینطور دوست دارند" اسماعیل پور سعید آغاز میشود .
کلاه
مخملی ضمن اینکه نخستین فیلم وایداسکرین و رنگی سینمای ایران است ، نخستین فیلمی
نیز هست که ناصر ملک مطیعی در آن نقش جاهل را بازی میکند
ملک
مطیعی با تقلید ماهرانه از عباس مصدق که تا این زمان بهترین بازیگر نقش جاهل بوده
، با برخورداری از فیزیکی مناسب ، مفقتر و جذابتر از مصدق نشان میدهد و مورد توجه
تماشاگران قرار میگیرد . از آن پس پر فروشترین فیلمهای ملک مطیعی تولیداتی است که
در آنها او به نقش جاهل ظاهر میشود
کلاه
مخملی که ملک مطیعی در آن در دو نقش جاهل و روستایی ظاهر میشود طی سه هفته نمایش
در سینماهای ایران و دیانا و میامی و تهران چهار میلیون ریال کار کرد داشت و دکتر
کوشان در سال 41 بغییر از کلاه مخملی دو فیلم دیگر ساخت و اکران کرد
*"انتقام
روح" و "اهریمن زیبا" :
انتقام
روح ، یک کمدی ترسناک با شرکت مجید محسنی است و اهریمن زیبا یک درام جنایی .
انتقام روح در نمایشش از چهارم آبان در سینماهای سعدی و دیانا ، تهران کار کرد
خوبی نداشت و در حالیکه انتظار و توقع زیادی نسبت به آن در استودیو پارس فیلم وجود
داشت . اهریمن زیبا فیلم سوم دکتر کوشا در آنسال که ساختی جدیتر دارد در نمایشش از
بیست و ششم دی در گروه سینمایی متحده به زحمت به حداقل فروش تضمین شده دست پیدا
میکند
*دخترها
اینطور دوست دارند : نخستین فیلم اسماعیل پور سعید ، فیلم ضعیفی است که حتی از نظر
مضمون انتظاری را که از نویسنده فیلمنامه هایی موفق (آئینه تاکسی و صفر علی ، علی
واکسی ، و تازه بدوران رسیده ) میرود را بر آورده نمیکند ، این فیلم از فروردین
بهترین فصل نمایش فیلم در سینماهای پارک ، خورشید ، مراد ، و پرسپولیس به نمایش در
میاید و کار کرد خوبی ندارد
*گربه
وحشی : پرویز خطیبی پس از ناکامی در انسان پرنده کار سر بندی شده دیگری را با شرکت
آفت عرضه میکند و با شکستی تازه چاره ای ندارد جز اینکه از سینما دور شود ،
سینماهای پارک ، خورشید ، مراد ، پرسپولیس نیز که از نوروز 41 به قصد ایجاد گروهی تازه
بنمایش فیلمهای ایرانی مبادرت ورزیده بودند بخاطر عدم استقبال از این فیلم و ضرر
هنگفت مالی ، از هم پاشیدند
*آخرین
گذرگاه : خسرو پرویزی نویسنده ستاره سینما که با فیلمهای کم و بیش متفاوتش در
ابتدای کاربطور نسبی شهرت و اعتباری ،
بخصوص نزد روشنفکران یافته بود ، با
آخرین گذرگاه که کاری بود بی محتوا و بدون کشش ، شکست سختی را تحمل میکند ، پرویزی
در تلاش دیگری در سال 1341 با شراکت اصغر بیچاره (ژوله) زمین تلخ را تهیه و
کارگردانی میکند ، فیلم که غیر بومی و مشابه فیلمهای وسترن دارد اگر چه ساخته
خوبیست و مورد اقبال نسبی تماشاگران واقع میشود ، ولی این توفیق آنچنان نیست که
پرویزی بتواند نظر مساعد دیگری برای ادامه فعالیتش بیابد ، لذا موقتاً از سینما
دور میشود
*طلای
سفید : جمشید شیبانی که پس پس از شکست های پیاپی فیلمهای "برای تو" و
"مستشار جزیره" به امریکا رفته بود پس از شش سال بار دیگر بخت خود را می
آزماید .
شب اول
نمایش فیلم با حضور دکتر علی امینی نخست وزیر وقت ، در سینما دنیا استارت خورد و
سپس از شب دوم در سینماهای دیانا ، میامی ، ایران ، و مونت کارلو ادامه یافت
توجه
دولت و بخصوص دکتر امینی به اهمیت سینما دکتر کوشان را بعنوان رئیس سندیکای تهیه
کنندگان فیلمهای ایرانی وا میدارد که از او برای شرکت در جمع هنرمندان ایرانی دعوت
کند ، دکتر امینی علیرغم نقاهتی که دارد ، این دعوت را می پذیرد و عصر بیست و هشتم
فروردین در استودیو پارس فیلم حاضر میشود و ضمن بازدید از تجهیزات استودیو و
آشنایی با هنرمندان ، دکتر کوشان گزارشی از سینمای ایران را به او میدهد
*ورپریده
: پس از فیلم طلای سفید که طی 19 روز نمایش بازده مالی خوبی داشت ، ورپریده از
دوازدهم اردیبهشت در سینماهای ایران ، میامی ، دیانا ، و دنیا به نمایش در میاید ،
این فیلم ملودرامی جمع و جوری از سیامک یاسمی بود که نظیر "آس و پاس "
موضوعش را از یک فیلم مصری (در اصل امریکایی ) وام گرفته بود . فیلم در نمایشش با
شکست روبرو شد و ناکامیهای پی در پی تولیدات "پوریا فیلم" از عمو نوروز
تا آس و پاس و ورپریده سبب شد که یاسمی بار دیگر به ساختن فیلم برای دیگران دست
بزند
*سودای
مرگ : ناصر ملک مطیعی که از 1328 به جمع هنرمندان سینمای ایران پیوسته بود ، پس از
14 سال فعالیت سر انجام این جرئت را بخود داد که بکارگردانی دست بزند .
سودای
مرگ در ردیف فیلمهای دوره خودش کار ضعیفی بود و بازده تجاری خوبی نداشت اما از
بازتاب مطبوعاتی خوبی برخوردار شد ، تم فیلم پلیسی جائی بود
بنظر
میرسید که بین فیلمسازان فارسی در سالهای اولیه دهه چهل گرایش به داستانهای
پلیسی - جنائی شدت یافته بود ، این البته
بی سبب نبود ، اول آنکه داستانهای پلیسی آنتویک و آکسیون سطحی و چشم فریبی دارد که
فیلمساز را از پرداختن به حیطه های مشکل دیگر ،
یعنی جدالهای درونی که عمل آوردنشان یک کمی دشوارتر است تا ساختن بزن بزن و
هفت تیر کشی
بلحاظ
دیگر سانسور بی نظیر ایران اجازه نمیداد فیلمساز بطور جدی وارد حیطه های سیاسی
اجتماعی شود وبخواهد راجع به گوشه ای از زندگی مردم مملکت بپردازد ، دوربنش را
ببرد پائین شهر و یا دیالوگی را بکار ببرد که اون بالائیها را خوش نیاید ، و دهها
مورد از اینوع موارد باعث شده بود فیلمسازان به فیلمهای بی مسمی پلیسی گرایش پیدا
کنند
ملک
مطیعی تجربه دیگری نیز در کارگردانی با نام "عروس دهکده" در سال 41 دارد
که درعین حال نخستین تجربه صابر رهبر در
زمینه فعالیت مستقل سینمایی است
ادامه
دارد
داود رحیمی
لاله
زار 1340