Monday, 16 February 2015

شورشی


اوژن پوتیه [1884]

ترجمۀ یحیی سمندر

نام حقیقیِ شورشی، انسانی است

که دیگر حیوان بارکش نیست،

که تنها از خرد پیروی می کند

که با اعتماد گام برمی دارد

زیرا خورشیدِ دانش

سرخ از افق بر می دمد.

 

در برابرت ای نکبتِ وحشی

در برابرت ای بردگیِ سنگین

شورشی قیام می کند

 

 

با تفنگ ُپر.

می توان او را دید

با رفیقان در سنگر

خندان، شوخی کنان، جان بر کف

و مردمک مصمم اش

که از شکوه اندیشه

و از سرخی پرچم اش

فروغ می گیرد.

 

در برابرت ای نکبتِ وحشی

در برابرت ای بردگیِ سنگین

شورشی قیام می کند

با تفنگ ُپر.

به هنگام  نبرد برای کمون

آنان می دانند که زمین یکی است

که نباید تقسیمش کرد،

که طبیعت منبعی است؛ که سرمایه کیسه ای است

که همه حق بهره وری از آن دارند.

 

در برابرت ای نکبتِ وحشی

در برابرت ای بردگیِ سنگین

شورشی قیام می کند

با تفنگ ُپر.

 

او ماشین می خواهد

دیگر نمی خواهد زیرفشار بخار

 پشت خم کند.

چونکه استثمارگر با دست خشنش

از وسیلۀ رستگاری

ابزار بردگی می سازد.

 

در برابرت ای نکبتِ وحشی

در برابرت ای بردگیِ سنگین

شورشی قیام می کند

با تفنگ ُپر.

 

شورشی درگیر جنگی اجتماعی است

به ضد طبقۀ کارفرما،

جنگی که پایانش را نتوان دید

تا زمانی که در گیتی

کسی بتواند بدون کار کردن غنی شود

تا زمانی که کارگری گرسنه باشد.

 

در برابرت ای نکبتِ وحشی

در برابرت ای بردگیِ سنگین

شورشی قیام می کند

با تفنگ ُپر.

به بورژوازی تهوع  آور

نمی خواهد دیگر چند میلیارد

هر ساله باج دهد!

از شما، از گوشت شماست که می َکنند

چنین سودی که بین خود تقسیم می کنند

کارگران، معدن کاران، دهقانان.

 

در برابرت ای نکبتِ وحشی

در برابرت ای بردگیِ سنگین

شورشی قیام می کند

با تفنگ ُپر.

 

او مادر مهربان مان زمین را

که در زیر یوغ فردیت ضجه می کند

می فهمد؛

شورشی می خواهد جهان را طوری سامان دهد

که از پستان ِ ِگردش

رفاه همگانی جاری شود.