Monday, 10 March 2014

سرود عشق و عدالت

به تمام زنانی که با ستم و نابرابری مبارزه می کنند

ماه در پس ابرها پنهان شده

وسوسوی آتش دارد فرو میرود

در تاریکی خیابانها و زاغه ها

مردان، زنان و کودکان می گریند

امروز اگر کار نباشد، دستمزدی هم در کار نیست،

و دستمزد که نباشد، ما از گرسنگی خواهیم مُرد

مادر! دوباره دارم صاحب فرزندی می شوم

اما گویی رو به مرگ هستم

ای زنان شجاع!

یک قلم، تنها یک قلم سلاح شما می تواند باشد

بیائید نام مان را

هزاران بار برای آزادی دیریاب نشانه بگذاریم

نگذاریم ترس و خشم

با دستان سنگین خشونت بر ما حکم برانند

آن دم که سکوت را می شکنیم،

ماه نیز در آسمان درخشیدن می گیرد

عشق و عدالت پرچم من است



من حقیقت را، هر چه که باشد، زندگی خواهیم کرد

سوگند می خورم که تا رسیدن به برابری از پای ننشینم

عشق و عدالت پرچم من است

 

هرچه می خواهد پیش آید،

من حقیقت را زندگی خواهم کرد

چه بسیار رودهایی که باید از آن بگذریم

تا سفرمان به انجام برسد

ای کسانی که رنج این زمین فرو مُرده را می کشید!

اندکی فراتر از مقیاسها و اندازه هایتان بنگرید!

زنان از هر گنجی گرانبهاتراند

به ازای هر یک زن قهرمانی که نامش را شنیده اید،

هزاران زن بی نام و نشان هست

که می زید تا با عشق و عدالت،

روزگار بهتری را به ارمغان آورد

عشق و عدالت پرچم من است

*****

من حقیقت، را هر چه که باشد، زندگی خواهم کرد

سوگند میخورم که تا رسیدن به برابری از پای ننشینم

عشق و عدالت پرچم من است

 

هر چه می خواهد پیش آید،

من حقیقت را زندگی خواهم کرد

چه بسیار رودهایی که باید از آن بگذریم

تا سفرمان به انجام برسد

دختران! خواهران! مادران! همسران!

آن دم که بر می خیزید، دیگران هم بایستی برخیزند

آن وقت است که شادی

بر پسران، همسران و برادران باریدن می گیرد

در خانه و در کوچه و بازار، در شهرها و روستاها

بگذاریم خنده هایمان هر چه بیشتر بشکفند،

بی گمان این حق طبیعی ماست،

 

آه، من خواب عجیبی دیدم

که در شبی پر ستاره سراغم آمد

مردان و زنان

دستانشان را در صلح و آشتی در هم گره کرده بودند

تمام قلبهای شکسته ترمیم شده بود

تمام تن های زخمین التیام یافته بود

رودها، کوه ها، صخره ها شادمانی می کردند

زرنگار از ناقوس آزادی زوده شده بود.....

عشق و عدالت پرچم من است

من حقیقت را، هر چه که باشد، زندگی خواهم کرد

سوگند می خورم که تا رسیدن به برابری از پای ننشینم

عشق و عدالت پرچم من است

هر چه می خواهد پیش آید،

من حقیقت را زندگی خواهم کرد

چه بسیار رودهایی که باید از آن بگذریم

تا سفرمان به انجام برسد

عشق و عدالت پرچم من است

من حقیقت را، هر چه که باشد، زندگی خواهم کرد

سوگند می خورم که تا رسیدن به برابری از پای ننشینم

 کاویشا مازلا ترانه سرا و آهنگساز موسیقی فولک، به همراه 400 نفر از فعالان زن در ویکتوریای استرالیا برای اولین بار در سال 2008 این سرود را بصورت دسته جمعی اجراء نموده اند.


http://www.youtube.com/watch?v=3CmHOeXrGaQ