هنگامیکه در زیبایی این روز، به راه پیمائی می آئیم و به
پیش می رویم
لا بلای میلیونها آشپزخانه تاریک،
و هزار انبار و کارخانه خاکستری
پرتوهای نور خورشیدی غیر منتظره می تابد
و ما برای تمام مردمانی که می شنوندمان می خوانیم!
" نان و گل های سرخ، نان و گل های سرخ"
هنگامیکه به راه پیمایی می آئیم، و به پیش میرویم،
برای خاطر مردان نیز می جنگیم
زیرا آنان نیز، فرزندان این زنان هستند
و ما بار دیگر برایشان مادری می کنیم
قلب ها نیز مانند بدن ها طعمه گرسنگی را می چشند!
" به ما نان بدهید، اما گل های سرخ نیز بدهید!"
با ما همراه می شوند و از میان آوازهای ما،
ترانه دیرینه شان را برای نان گریه می کنند
آن خُرده هنر و عشق و زیبایی را که روان های رنج کشیده شان
می شناخت......
بله، ما برای نان می جنگیم، اما برای گل سرخ های نیز می
جنگیم!
هنگامیکه به راه پیمایی می آئیم، و به پیش میرویم،
آن روز بزرگ را به ارمغان می آوریم
برخاستن زنان به معنی برخاستن نوع بشر است
دیگر اثری از کار پر مشقت و تن پروری نخواهد بود
این که ده نفر در رنج باشند و یک نفر در آسودگی
بلکه همه چیز سهیم کردن یکدیگر خواهد بود در شکوه زندگی!
"نان و گل های سرخ، نان و گل های سرخ!"
این شعر در سال 1911 توسط
جمیز اُپنهایم سروده شده و با اعتصاب زنان کارگر منسوجات که در ژانویه 1912 در
ماساچوست رخ داد، گره خورده است، چنانکه آن اعتصاب را هم اکنون با نام "
اعتصاب نان و گل های سرخ" می شناسند.