Monday, 10 March 2014

نان و گل های سرخ


هنگامیکه در زیبایی این روز، به راه پیمائی می آئیم و به پیش می رویم

لا بلای میلیونها آشپزخانه تاریک،

و هزار انبار و کارخانه خاکستری

پرتوهای نور خورشیدی غیر منتظره می تابد

و ما برای تمام مردمانی که می شنوندمان می خوانیم!

" نان و گل های سرخ، نان و گل های سرخ"


هنگامیکه به راه پیمایی می آئیم، و به پیش میرویم،

برای خاطر مردان نیز می جنگیم

زیرا آنان نیز، فرزندان این زنان هستند

و ما بار دیگر برایشان مادری می کنیم

قلب ها نیز مانند بدن ها طعمه گرسنگی را می چشند!

" به ما نان بدهید، اما گل های سرخ نیز بدهید!"

با ما همراه می شوند و از میان آوازهای ما،

ترانه دیرینه شان را برای نان گریه می کنند

آن خُرده هنر و عشق و زیبایی را که روان های رنج کشیده شان می شناخت......

بله، ما برای نان می جنگیم، اما برای گل سرخ های نیز می جنگیم!

هنگامیکه به راه پیمایی می آئیم، و به پیش میرویم،

آن روز بزرگ را به ارمغان می آوریم

برخاستن زنان به معنی برخاستن نوع بشر است

دیگر اثری از کار پر مشقت و تن پروری نخواهد بود

این که ده نفر در رنج باشند و یک نفر در آسودگی

بلکه همه چیز سهیم کردن یکدیگر خواهد بود در شکوه زندگی!

"نان و گل های سرخ، نان و گل های سرخ!"
این شعر در سال 1911 توسط جمیز اُپنهایم سروده شده و با اعتصاب زنان کارگر منسوجات که در ژانویه 1912 در ماساچوست رخ داد، گره خورده است، چنانکه آن اعتصاب را هم اکنون با نام " اعتصاب نان و گل های سرخ" می شناسند.