Sunday, 11 October 2015

عبوراز دیوار اروپا


در چند هفته اخیر فرارازکشورهای عربی و شمال افریقا، عراق و افغانستان به سوی اروپا افزایش چشمگیری داشته است . مطابق  آمار  رسمی تنها در عرض چند هفته گذشته بیش از صد و هفتاد هزار نفر از کشورهای سوریه، لیبی، افغانستان و عراق خود را به اروپا رسانده اند وهمچنان هزاران نفر در راه اروپا هستند. از ماه ژانویه تا کنون حدود 3 هزار نفر در دریای مدیترانه غرق شده اند، اخیرا 71 نفر در کامیون خفه شدند، و جنازه آلان پسر سه ساله و برادر پنج ساله اش در ساحل ترکیه  تنها گوشه هایی ازعمق فاجعه فرار آوارگان بطرف اروپا را نشان داد. علت موج پناهنده گی  چیست ، برخورد دولت های اروپایی چگونه است ، پذیرش پناهنده گی از سوی آنان تحت چه شرایطی است و بالاخره از زاویه منافع طبقه کارگرپناهنده گان کجا ایستاده اند؟ 

سیل هجوم پناهنده گان بطرف اروپا برای دولت های بورژوایی اروپا بحران تلقی می شود وکمیسیون اروپا پی در پی جلسات اضطراری گذاشته است تا بتواند سیاست های هماهنگی در قبال " بحران بی سابقه " اتخاذ کند.  سیل پناهنده گی بر خلاف ادعا و تبلیفات ریکارانه بورژوازی خود معلول بحران اقتصادسرمایه داری است و از این لحاظ بجای بحران پناهنده گان از پناهنده گان بحران سرمایه می بایست نام برد. موج پناهنده گی اخیر تنها گوشه ای از سیاست های دولت های سرمایه داری است وفاجعه ای است که  در آن انسانها قربانی نظام حاکم اقتصادی شده اند. اعتراضات توده ای  در کشورهای عربی برای آزادی و رفاه  و بر علیه دولت های حاکم جای خود را به جنگ و ترور و کشتار وآواره گی داد. دولت های بورژوایی به اشکال مختلف یا از طریق اعمال سیاست گذاری و یا از طریق رشد ارتجاع محلی به جنبش های توده ای، برای آزادی و رفاه اجتماعی و برای متحقق کردن رشد و شکوفایی اشان از طریق بانک جهانی وتجارت جهانی حمله ور شدند. هژمونی سیاسی سرمایه داری در جهت حفظ مناسبات برده گی، که انسانها در آن بجای شکوفایی باید برای امرار معاش کار کنند، در کشورهای مختلف با توجه به امکانات محلی می بایست بهر طریق پیش رود. در اکرائین در حال حاضر ابزار پیشبرد این هژمونی سازمان دادن گرایش فاشیستی  است که می بایست تقویت شود و در سوریه انواع دستجات فاشیست مذهبی داعش و النصر هستند. اعمال هژمونی امریکا با جناح جمهوریخواهان و نظامی گری مستقیم درلشکرکشی به افغانستان و عراق از خود جنگ و ترور و کشتار و فضای رشد ارتجاع مذهبی و ناسیونالیستی برجای گذاشت و با جناح دموکراتها همان استراتزی با دیپلماسی و نظامیگری غیر مستقیم، این بار بجای لشکر سربازان امریکایی استفاده از انواع نیروهای ارتجاع محلی، پیش می رود. نبض سیاسی و اقتصادی خاورمیانه با استفاده از انواع گرایشات و یا جابجایی آنها توسط بورژوازی می بایست پیش برود، این منطق طبیعی نظام سرمایه داری و رقابت های درونی آن است و انسانها در آن وسیله و قربانی بیش نیستند. دولت های محلی خاورمیانه، ارتجاع مذهبی و ناسیونالیستی، ناتو، انواع ابزار پیشرفته نظامی و مواد شیمیایی کشنده، فقر و فلاکت و آواره گی و دربدری انسانهای این مناطق را رقم زده اند. موج سیل پناهنده گی، که چنانچه موانع متعدد منجمله خط قرمز مرزها نبود بی شک از سیل به دریا تبدیل می شد، نمونه ای آشکار از قربانی شدن انسان در بربریت سرمایه داری و خود معلول آن است.

 در موج پناهنده گی جاری انسانها به دریا زدند، درد و گرسنگی کشیدند، در کامیونها جای نفس کشیدن نداشتند و خفه شدند، گروهی با قایق در دریا غرق شدند، خطر هر لحظه، بویژه در مورد کودکان و زنان بیشتر، بالای سر آنان بود، سیم خاردار ها ، کوهها ، جاده ها و دیوارهای مرزی و پلیس و نیروهای نظامی را رد کردند . با وجود چنین شرایطی این موج توده ای، که ناخواسته  و از روی اجبار راه افتاد، توانست خود را به اروپا برساند، مرزها و دیوارهای آهنینش را کنارزند و قوانین دولت های بورژوایی را در رابطه با مسئله پناهنده گی از روی میز بردارد. چگونه با این موج برخورد کنیم؟ از طرف دولت های اروپایی و احزاب سیاسی آن پاسخ فوری می خواست. موج به اروپا رسیده و همچنان در راه است و ناچارا در مقابل آن می بایست عکس العمل نشان داد. موج توده ای پناهندگان توانست افکار حاکم برجهان و خصوصا اروپا را بسمت خود جلب کند. در اتحادیه اروپا، دولت ها و احزاب سیاسی بورژوایی، تنوانستند  عکس العمل یکدستی در برخورد با این سیل اتخاذ کنند. حتی قانون رسیدن پناهنده به اولین کشورندیده گرفته شد. بخشی از آنها سیل پناهنده گان را دور زدند و بخشی که ازموقعیت اقتصادی درجه اول در اروپا برخوردارند و خصوصا آلمان، مرز خود را برای آنها باز گذاشتند. سوسیال دموکراتها طرح مهاجر پذیر شدن آلمان را از آرشیو خود بیرون آورد  و شرکتهایی نیاز به نیروی کار متخصص خارجی (بخوان نیروی کار ارزان ) را اعلام کردند. این فضا در شرایطی است که در سال گذشته جنبش راست پگیدا که از میان انواع طیف ضد خارجی و طرفدار ناسیونالیست آلمان نیرو گرفت تحرک های پر سر و صدایی داشت. آمار رسمی جراید آلمان از حد اقل بیش از دویست مورد حمله به خارجی ها در سال جاری گزارش داده اند و اخراج پناهنده گان وعدم رسیدگی به بسیاری از پرونده ها ی آنها کماکان صورت می گیرد. درچنین وضعیتی دولت آلمان  اجبارا مرزهایش را" باز" و پلیس " پناهنده دوست" را برای استقبال آنها آماده می کند. و دوربین ها از پناهنده گانی با عکس های مرکل در دست به نشان " قدردانی" برای نجات آنان فیلم و عکس می گیرند، تصاویر کودکانی را با نوشته " مادر آنجلا به ما کمک کن" و یا نوشته هایی در فیسبوک و تویتر، دال بر تشکر از دولت آلمان و آنجلا مرکل سایت ها و جراید را پر کرد.

البته سرو صدای پر تبلیغات باز کردن مرز و هدایت دهها هزار نفری پناهنده گان به آلمان و پذیرش آنها از سوی دولت آلمان و احزاب حاکم و نیز دموکرات مسیح و مرکل در برخورد به موج اخیر پناهنده گی امری سیاسی است و دلائل چندی را می توان بر شمرد . قبلن اشاره شد که موج فراریان از جنگ و ترور و کشتار در سوریه و عراق و افغانستان توانست قاعده ضد پناهنده گی در اروپا را به استثنا بکشاند. جایگاه سرمایه داری آلمان در اقتصاد جهانی که جزء چند کشور اول و موقعیت برتر در اروپا بعنوان اولین قدرت اقتصادی اروپا است. جایگاه بالای صادرات آلمان و بویژه صادرات تسلیحات نظامی که بعد از امریکا و روسیه در ردیف سوم ایستاده است. در منطقه خاورمیانه و کشورهای عربی و بویژه سوریه همچون اکرائین دولت آلمان دنبال نفوذ بیشتر در معادلات سیاسی است چرا که یکپای جنگ افروزی در سوریه دولت های اروپا بوده و هستند. نقش اقتصادی آلمان در اروپا و بویژه در بانک مرکزی وهژمونی سیاسی بر دولت های جنوب اروپا درحالی است که دراروپا بحران اقتصادی سالهای اخیر نه تنها کاهش نیافته چشم انداز روشنی از آن را هم نشان نمی دهد و پناهنده گی و دریافت نیروی کار ارزان می تواند به افزایش سود آوری توانی ببخشد. در مقابل پس راندن پذیرش پناهنده گی از سوی کشورهای اروپای شرقی سابق و برخی از کشورهای غرب که بر قانون اتحادیه پافشاری می کردند، دولت آلمان با اعلام پذیرش صدها هزار نفر از آنها، فشارموج پناهنده گی را که واقعیتی انکار ناپذیر شده بود بر چهارچوب استراتژی خود سازگار کرد.

در چند روز گذشته موج فرار بسوی اروپا کماکان ادامه داشته است و اکنون کشورهای اروپایی با اعزام نیروی نظامی به مرزها سعی در محدود کردن و جلوگیری از آن را دارند. بلغارستان، صربستان، اسلاو و بلغارستان با بالابردن سیم خاردار و دیوارهای مرزی و آلمان و اطریش، دانمارک و هلند با کنترل بیشتر مرزی این بار به مقابله آمده اند که با اعتراضاتی در آلمان با شعار تمام محدودیت ها برای پناهنده گان باید برداشته شود و آنها حق دارند هر جا که بخواهند زندگی کنند همراه است.

 اکثریت مردم اروپا، بر خلاف دولت ها و احزاب و سیاست های حاکم، که از پناهنده گان استفاده ابزاری کرده و می کنند، با آغوش باز آنها را پذیرا شده اند و طی این مدت کم نبود صحنه هایی از انسان دوستی و همبستگی جهانی که به نمایش در آمد.  سوسیالیست ها ی کارگری در چنین شرایطی، در کنار نشان دادن سیاست های جهانی سرمایه داری، جنگ و ویرانی و کشتار و نظامی گری و ...آواره گی انسانها را به عنوان عارضه مناسبات اقتصادی موجود تلقی می کنند و وجود مرز بین انسانها را که مترادف با انواع ارتجاع فاشیستی و ناسیونالیستی است بر ضد پیشرفت و رشد و تعالی انسانها  و در خدمت مالکیت سرمایه داری می دانند. سیاست ها و فضای ضد خارجی و رواج نسبیت فرهنگی در خدمت سرمایه داری در جهت استثمار و بی حقوقی هر چه بیشتر طبقه کارگر و دامن زدن به تفرقه و اختلاف در جهت بهره برداری از سود بیشتر است.  برخورداری از حق شهروندی انسانها جزیی از مبارزه ضد سرمایه داری  طبقه کارگراست. سوسیالیست ها ضمن مبارزه برای دفاع از حق شهروندی برای پناهنده گان موج اخیر و افشای سیاست های دولت های سرمایه داری در دامن زدن به اختلافات ملی، نژادی و مذهبی، می بایست جنبش اجتماعی کارگران را در مبارزه طبقاتی علیه نظام سرمایه داری و دولت های آن، که خود عامل فقر و فلاکت و جنگ و آواره گی اجباری انسانها می باشند، هدایت کنند.

   شروین رها ـ (از میان خبرها ، سپتامبر 2015)