با سلامهای گرم و درودهای فراوان به همه رفقای حاضر در جلسه
و با تبریک روز جهانی کارگر به همه کارگران. این موفقیتی برای کانون سوسیالیست های
کارگری و سازمان سوسیالیستهای کارگری افغانستان خواهد بود که بمناسبت این روز مهم
برنامه مشترکی را تدارک ببینند. رسیدن به یک افغانستان و ایران آزاد به دور از
تبعیض، ستم و استثمار، فقر، گرسنگی و بی خانمانی مستلزم مبارزه متشکل و متحد است، تنها
طبقه کارگر و توده های زحمتکش متشکل و متحد میتوانند در مقابل زور و سرکوب ایستادگی
کنند، و به خواسته ها و مطالبات خود دست یاببند. اهداف ما از نظر مبارزه طبقاتی در
پیوند با جنبش کارگری ایران و افغانستان مشترک است، در مقابل سیاستهای امپریالیستی
و نیروهای ناسیونالیستی، قومی و مذهبی که مبنای حرکتشان یاری رساندن به دولتهای در
قدرت و سیستم گندیده سرمایه داری است، قویا باید ایستاد. برعلیه نظام سرمایه داری
مبارزه کرده و برعلیه تمام جریاناتی که به نام کارگران و زحمتکشان و اما منافعی
جدا از منافع طبقه کارگر دارند و اهداف دسته و گروههای دیگری را نمایندگی می کنند
باید مرزبندی وافشاگری کرد. سوسیالیسم
برای ما نه یک مذهب و یا صرفا یک ایده بلکه یک درک واقعی از مناسبات، مالکیت
اجتماعی و برابری است، که بر طبق این مناسبات شهروندان حق دارند ازتمام نعمات
زندگی برخوردار شده و نیز به اندازه توانشان درایجاد نیازهای جامعه سهم داشته باشند.
سوسیالیسم یعنی، داشتن مسکن، بهداشت، آموزش، بهره مند شدن از امرار معاش، برخورداری از مرخصی، بیمه و تامین اجتماعی برای تمامی شهروندان بطور مساوی. اموال و منابع، ابزار تولید، علم، دانش و پژوهش باید در مالکیت همگان قرار بگیرد. همه در امور جامعه، تدوین قانون و تصمیم گیری واجرای آن سهیم خواهند بود وجامعه موظف است یک زندگی امن، و مرفه را برای آحاد مردم تامین نماید. هرکس به انداره نیازش و هر کس به انداره توانش در یک جامعه انسانی برخوردار و سهیم هست.
سوسیالیسم یعنی، داشتن مسکن، بهداشت، آموزش، بهره مند شدن از امرار معاش، برخورداری از مرخصی، بیمه و تامین اجتماعی برای تمامی شهروندان بطور مساوی. اموال و منابع، ابزار تولید، علم، دانش و پژوهش باید در مالکیت همگان قرار بگیرد. همه در امور جامعه، تدوین قانون و تصمیم گیری واجرای آن سهیم خواهند بود وجامعه موظف است یک زندگی امن، و مرفه را برای آحاد مردم تامین نماید. هرکس به انداره نیازش و هر کس به انداره توانش در یک جامعه انسانی برخوردار و سهیم هست.
روز اول مه روز اتحاد و همبستگی کارگران است، روز جهانی
کارگران در مقابل استثمار، ستم، تبعیض ملی، ناسیونالیستی، مذهبی و خاک و میهن است.
دولت فاشیستی جمهوری اسلامی سرمایه، در راه پیمائی دولتی خانه کارگر، در روز کارگر
با شعارهای فاشیستی و ارتجاعی علیه کارگران افغانی و مهاجرین ظاهر شد، و به
تصورش با تفرقه و دشمنی، رقابت و جنگ در
میان کارگران میتواند به ادامه چپاول کارگران و زحمتکشان و تصاحب بیشتر اموال
عمومی بپردازد، سود نجومی سرمایه و کارفرمایان را
تضمین کند. طبقه کارگردرایران اجازه نمیدهد که فاشیستهای اسلامی به طرحهای
شوم ضد کارگری و ضد انسانی خود دست یابند.
نگاهی سریع به اوضاع اقتصادی و سیاسی جهان، به وضوح نا
کارآیی سیستم حاکم را نشان میدهد.
سرمایه داری جهانی برای حل بحرانهای اقتصادی و سیاسی خود
بیکاری، فقر و فلاکت به طبقات فرودست اعمال کرده، و برای دستیابی به منابع و ذخائر
بیشتر و تقسیم دوباره جهان به جنگهای خانمان سوز در منطقه خاورمیانه دامن زده
است. و از طرف دیگر ایجاد و تقویت نیروهای
ارتجاعی و متوحش پان اسلامیست برای مقابله با هر حرکت انقلابی و جنبشهای توده ای را
هدایت میکند.
آخرین بحران جهانی سرمایه داری و نئولیبرالیسم بار دیگر به
جهانیان نشان داد که نظام سرمایه داری آلترناتیویی برای یک زندگی انسانی نیست و جز
نا امنی اقتصادی و سیاسی چیز دیگری بهمراه ندارد. این سیستم جوابگوی امنیت اقتصادی
و اجتماعی و سیاسی شهروندان نیست. این سیستم بر کسب سود و ارزش اضافه بنا شده و
بحران اقتصادی جز لاینفک این نظام است. بحران سرمایه داری ازسال 2008 هنوز ادامه
دارد و اثرات مخرب آن در سطح جهان با تورم و گرانی و بیکاری وسیع همراه بوده و روند
این بحرانها نشان از آن دارد که ادامه داشته و قابل حل نخواهد بود. وامهای هنگفت
دولتی و خصوصی، ورشکستگی عظیم مالی و فروپاشی نظام پولی، ورشکست شدن موسسات و
بنگاه های صنعتی و تولیدی از نتایج این بحران سرمایه داری بوده که گریبانگیر
اکثریت شهروندان جهان شده و آنها را بسوی ریاضت
اقتصادی از سوی دولتها سوق داده است. و مانند همیشه بار این بحران را باید کارگران و تودۀ عظیم زحمتکشان بر دوش بکشند.
دولتها ریاضت اقتصادی بیشتری را در دستور گذاشته و با استفاده از اموال عمومی به
یاری بانکها و موسسات مالی ورشکسته دولتی و غیر دولتی پرداخته اند. کشورهای بیشماری
در ورطه ورشکستگی قرار گرفته اند که نتیجه آن، وامهایی همراه با بهره های سنگین و
بدهی های کلان می باشد، این معضلات ناشی از سیاستهای نئو لیبرالیسم است و ریاضت
اقتصادی که دیکته شده از ارگانهای بین المللی سرمایه داران است، بعنوان مقابله با
بحران تحمیل میشود.
سیاست سرمایه مالی در دهه گذشته با پیشی گرفتن از بخش
سرمایه صنعتی، برای بخشی از سرمایه داران حامل سودهای نجومی در مدت زمان کوتاهی بوده
است. در مقابل بدهیهای سر سام آور با بهره های سنگین برای توده های مردم به بار
آورده، که آنها را به سوی بی خانمانی، فقر و بیکاری بیشتر، و ورشکستگی سوق داده
است.
در عدم حضور طبقه کارگر متشکل و فقدان یک آلترناتیو اقتصادی
و سیاسی بالفعل این نظام گندیده سرمایه داری توانسته در قدرت بماند. اما از نظر
ایدئولوژیکی و سیاستهای اقتصادی و اجتماعی کاملا در بن بست است. دولتهای سرمایه
داری و صاحبان سرمایه راه برون رفت خود را از بی ثباتی و ادامه سیاستهای ضد بشری
را به استثمار بیشتر کارگران و تنزل سطح معیشت و دستمزدها و حذف خدمات رفاهی آنها
گره زده اند. با دامن زدن به طرح خصوصی
سازیها و استفاده از نیروی کار ارزان کارگران و تقویت دستگاه پلیسی و سرکوب در پی متفرق
ترکردن هر چه بیشتر کارگران و از میان بردن سازمانها و تشکلهای کارگری و تمامی
امکانات اجتماعی هستند.
اجرای چنین سیاستهایی در سطح جهانی به اشکال مختلف با تقویت
نیروهای ارتجاعی مذهبی، ناسیونالیستی، فاشیستی و نژاد پرستانه بروز نموده است. سرمایه
داری در پیشبرد اهداف خود، جریانات ارتجاعی مذکور را حمایت و تقویت می نماید. سرمایه
داری جهانی بطور سیستماتیک به سازماندهی هر چه بیشتر جریانات فوق ارتجاعی برای
مقابله با هر اعتراض مردمی و ایجاد فضای رعب و وحشت پرداخته و می خواهد با استفاده
از آنها سیاستهای استثمارگرانه خود را به نحوه احسن به اجراء بگذارند و مناطق هر
چه بیشتری را به زیر نفوذ خود در آورند.
در این راستا امپریالیستها با استفاده از نهادها و
سازمانهای بین المللی دست ساخته خود تلاش نموده سیاستهای اقتصادی خود را پیش برده و
به اعمال تروریستی برای از میان بردن مخالفین خود دست بزنند. برای پیشبرد اهداف استثمارگرانه
خود بیشترین مخارج نظامی را تقبل نموده و با حمایت از دولتهای مرتجع و نیروهای
ارتجاعی میکوشند که منافع اقتصادی و سیاسی خود را در این راستا تضمین کنند. ماحصل رقابتهای
سرمایه داران و دول امپریالیستی برای کسب منافع اقتصادی هر چه بیشتر جز جنگ و خانه
خرابی برای میلیونها نفر از توده های مردم چیز دیگری بهمراه نداشته است.
در مقابل شرایط موجود شاهد موج عظیمی از اعتراضات و
اعتصابات عمومی در اکثر کشورهای دنیا هستیم. در چند سال گذشته در مقابل سیاستهای
سرکوب گرانه و بیحقوقی برای اکثریت شهروندان، در مقابل موج عظیم بیکاری و ریاضتهای
اقتصادی، حذف خدمات اجتماعی، ناامنیتی اقتصادی و اجتماعی موج اعتراضا ت وسیعتر و
سازمانیافته تری شکل گرفته و شاهد تغییر و تعویض دولتها بوده و هستیم، این کشمکشها
بی ثباتی بخشی از دولتها را بهمراه داشته و دارد.
اعتراضات توده ای مردم از پائین، حاکمان در قدرت را به چالش
کشیده، و به خوبی میتوان دید که مردم وعده های پوچ را به راحتی نپذیرفته و به
اشکال مختلف اعتراض میکنند، بطور مشخص
اعتراضات کارگران و زحمتکشان یونان باعث شد که احزاب مختلف چپ، سکت سازمانی و
گروهی را کنار بگذارند و با مبارزات توده ایی همراه شوند و نتیجتا حزب چپگرا و جایگزین
دولت دست راستی شد. این تغییر دولت برای دیگر دولتهای اروپایی بدلایل مختلفی
خوشایند نبوده زیرا نشانگر راه حلهای دیگری از دولتها و احزاب سنتی در قدرت می
باشد. دولت آلمان با پافشاری، بدهی های کلان خود ساخته را علیه تصمیم مردم علم
کرده است. مردم اسپانیا نیز متحد و متشکل به مقابله با سیاستهای بیکار سازی و حذف
حداقل رفاه اجتماعی موجود به میدان آمده و آلترناتیو دیگری را در مقابل دولت حاکم
به میدان کشیده اند. در سرتا سر اروپا روزی
نیست که خبر اعتصاب و اعتراض و مخالفت با سیاستهای احزاب و دولتهای درقدرت، شنیده
نشود.
در کشورهای عربی اعتراضات و جنبشهای توده ایی که براه افتاد
با دامن زدن به جنگ افروزیهای گسترده در منطقه خاورمیانه و پروراندن جریانات
ارتجاعی اسلامی و قومی از جمله داعش نه تنها این حرکتها را در نطفه خفه نمودند
بلکه امپریالیستها با سیاستهای ضد انسانی خود به نسل کشی وسیعی نیز دامن زده اند. می
توان جنگ در سوریه و یمن و کشتار صدها هزار مردم بیگناه که از نتایج سیاستهای کثیف
دولتهای ارتجاعی حاکم و یکه تازی سرمایه جهانی در منطقه می باشد را نام برد.
سیاستهای جنگ طلبانه در منطقه به نمایندگی آمریکا و اسرائیل
در همراهی با دولتهای ریز و درشت ارتجاعی سرمایه که با کمک مذهب و ناسیونالیست
زندگی را برای شهروندان غیر قابل تحمل کرده، با بجا گذاشتن هزاران کشته و آواره نمودن
هزاران نفر بی هدف به امید یک زندگی امن، دستخوش آبهای مدیترانه کرده است و سالهاست که ما
شاهد خبرغرق شدن قایقهایی که حاوی پناهندگان است هستیم. جانیان سرمایه برای حفظ
منافع خود میلیونها شهروند را در منطقه خاورمیانه و دیگر کشورهای جنگ زده را با
ناامنی مطلق مواجه نموده اند. مهاجرین یا در میان راه جان خود را از دست می دهند و
یا اگر به مقصد برسند با سیاستهای نژادپرستانه دولتهای ارتجاعی سرمایه داری روبرو هستند.
انها مجبورند نیروی کار ارزان خود را
بفروش برسانند، یا به شنیع ترین شیوه مورد
تبعیض نژادی و سرکوب قرار گیرند و بعضاً تهدید به اخراج میشوند. میلیونها نفر از
یک زندگی نا امن برخوردارند. کسانی که خود تولید کنندگان تمامی نعمات جامعه هستند،
حتی از یک دستمزد بخور و نمیر هم محرومند.
در مقابل این همه بی حقوقی و فشار و سختی مردم سکوت اختیار
نکرده و در مقابل دولتهای هار سرمایه داری و سیاستهای ارتجاعی شان به اشکال مختلف به
اعتراض و مبارزه پرداخته اند دستاوردهای با ارزشی هم در این رابطه بدست آمده است.
مبارزات مردان و زنان کوبانی در مقابل یکی از وحشی ترین دسته های اسلامی دست ساخته
امپریالیسم تحت نام داعش یکی از پیروزیهای بارز دوره اخیر است. مبارزاتی که با
اتحاد و همبستگی مردم و ایجاد شوراهای مردمی و عملی کردن دمکراسی مستقیم و جمعی،
سازمانها و احزاب موجود در محل را با خود همراه نمودند ومتحدانه به مبارزه با نیروهای
داعش پرداختند که منجر به پیروزی کوبانی شد. بعلاوه درمقابل وحشیگری اسلامی و قوانین
سرکوبگرانه مذهبی علیه زنان، موفق به تصویب قوانین و حقوق برابر برای زنان و
برخورداری از حقوق برابر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و تدوین آن شدند. این
قوانین مترقی در منطقه تنها مختص به کوبانی نبوده بلکه به عنوان قوانینی به آزادگی
و برابری زنانی که در زیر تبعیض و ستم دولتها و نیروهای اسلامی هستند کمک نموده و
قابل اجرا می باشد.
کارگران از نظر متشکل شدن و دارا بودن تشکلات خود در سطح
جهانی در شرایط متفاوتی قرار دارند ، در برخی از کشورها سازمانها و تشکلهای کارگری
و اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری کماکان امکان مبارزه متشکل در مقابل حملات دولتها
و سرمایه داران را دارند، اما متاسفانه کم تاثیراند و بخشا از اعضاء و پایه های
اتحادیه دور شده اند و کارگران نقش و دخالتگری مستقیمی ندارند. افراد در راس این
تشکلها بیشتر در پی آنند که سیاست طبقات حاکم را در اتحادیه ها و تشکلهای کارگری پیش ببرند تا
سیاستهای کارگری را. اما در بخشی از جهان کارگران و زحمتکشان حتی از حق متشکل شدن
هم محروم هستند. در برگزاری اول ماه مه روز جهانی کارگر در بعضی از کشورها کارگران
حق برگزاری علنی این روز را ندارند در صورت برگزاری این روز با حملات پلیس و
نیروهای نظامی و سرکوبگر روبرو میشوند. و حتی تعداد بیشماری از فعالین کارگری را
روزها قبل از اول مه دستگیر کرده تا مانع برگزاری اول مه غیردولتی و مستقل کارگران
بشوند.
کارگران و زحمتکشان در ایران و افغانستان نیز مانند دیگر هم
طبقه های خود با رژیمهای سرمایه داری که با ابزار مذهب شرایط غیر قابل تحملی را
برای اکثریت شهروندان این جوامع ایجاد کرده اند، در ادامه سیاستهای ضد بشری خود به
فقر، بیکاری، بی خانمانی، اعتیاد، و فحشاء دامن زده اند. البته روند این سیاستها
که اینهمه فقر و فلاکت و اختناق برای میلیونها توده مردم کارگر و زحمتکش آفریده
است در اصل فرقی با سیاستهای دیگر کشورهای سرمایه داری در سطح جهانی ندارد. همان
قوانین و خرافاتی که در این کشورها برگزار میشود، در سطح جهانی هم به شیوه های
مختلف به اجراء در می آید و در تمامی کشورها در دستور دول بزرگ و کوچک است.
کارگران در ایران نه تنها از حق تشکل و اعتصاب محرومند،
بلکه با یک قانون کار اسلامی کاملا ضد کارگری روبرو هستند. در شرایطی که فقر برای
اکثریت جامعه بیداد میکند، حقوقهای نازل را با کمک تشکلهای کارگری دست ساخته دولت
و در همراهی با کارفرمایان را به تصویب میرسانند. بیکاری میلیونی بدون هیج تامین
اجتماعی و یا بیمه بیکاری رو به افزایش است. خصوصی سازیها، بستن مراکز تولیدی،
اخراج کارگران، نبود امنیت شغلی و نبود ایمنی کار، تبعیض جنسی، شرایط سخت و بی
حقوقی و حقوقهای نازل برای زنان کارگر، بی حقوقی بازنشستگان و سالمندان، تبعیض ملی
و نژادی دولتی و کارفرمایان نسبت به کارگران مهاجر بویژه کارگران افغانستانی،
تبدیل کردن آنها به نیروی کار ارزان و بی حقوق، افزایش هر چه بیشتر کار کودکان
بخشی از سیاستهای دولت سرمایه داری اسلامی در ایران است که سرمایه داران از کار
این کارگران و زحمتکشان سودهای کلان و ارزش اضافه کسب می کنند. کارگران ایران،
کارگران افغانستانی را بخشی از طبقه کارگر در ایران دانسته و حمله به مهاجرین
افغانستانی، را جدا از حمله به طبقه کارگردر ایران نمی دانند.
جمهوری اسلامی سرمایه با ایجاد انواع نیروهای نظامی و پلیسی
با هر اعتراض و مبارزه ایی از جانب کارگران مقابله نموده و آن را سرکوب می نماید.
کارگران و زحمتکشان در بیش از سه دهه از حیات ننگین این رژیم عقب نشینی ننموده و
از هر امکانی برای طرح خواسته ها و مطالبات خود مبارزه نموده اند و بدرجه ایی موفق
شده اند سندیکاها و کمیته های مختلف کارگری مستقل را هر چند نه به شکل وسیع اما
ایجاد کنند. اعتراضات و اعتصابات بیشماری را سازمان داده و گاهی رژیم و کارفرمایان را به عقب رانده و
پیروز شده اند و گاهی شکست خورده و با حملات نیروهای مسلح رژیم دستگیر و زندانی
شده اند. هم اکنون زندانهای رژیم مملو از زندانیان سیاسی و کارگران زندانی است، احکام و جریمه های سنگین برای کارگران صادر شده
و وقیحانه حکم شلاق زدن کارگران و اخراج کارگران معترض توسط کارفرمایان صادر
میشود. علاوه بر اعتراضات و اعتصابات وسیع کارگری در دوره های گذشته اعتراضات و تظاهراتهای
پرستاران و معلمین در سراسر شهرهای ایران اتحاد بین کارگران و این قشر از زحمتکشان
را در مقابله با دشمن طبقاتی محکم تر نموده است. رژیم از برگزاری مراسم در این روز همیشه در هراس
است و وحشیانه اقدام به دستگیری و زندانی نمودن فعالین جنبش کارگری روزها قبل از
روز جهانی کارگر، نموده است.
طبقه کارگر به خوبی میداند که هیچکدام از جناحهای رژیم با
هر گرایش و رنگی منافع مشترکی با آنها ندارند. متحدین واقعی طبقه کارگر ایران و
افغانستان، کارگران و تشکلها و نهادها ی کارگری در دیگر نقاط جهان هستند که
منافعشان مشترک و هم سو است.
طبقه کارگر نیاز به سازمان یابی مستقل و طبقاتی هر چه بیشتر
دارد تا بتواند همراه با دیگر متحدین خود مانند جنبش زنان و دیگر جنبشهای اجتماعی
و نیروهای مترقی، معلمین، پرستاران و دیگر زحمتکشان در مقابل سرمایه قوی تر و
یکپارچه تر شده ودر مقابل دشنم طبقاتی خود
به مبارزه بر خیزند. تشکل یابی هر چه بیشتر طبقه کارگر در گرو سازماندهی در محلهای
کار و زیست کارگران است تا بتواند مستقل
در صحنه سیاسی جامعه همرا ه با متحدینش قد علم کرده و دست به تغییر پایه ای و
بنیادی بزند.
یک مبارزه فوری و عاجل کارگران در ایران مبارزه علیه راسیسم
و فاشیسم در صفوف کارگران، در محلهای کار، محلهای مسکونی و نیز مقابله در سطح
جامعه با نژادپرستی دولتی است.
اول ماه مه و مطالبات کارگران از طریق دهها اطلاعیه و
بیانیه مشترک به روشنی اعلام شده است. لازم است طبقه کارگر با جمعبندی از اول ماه
مه سالهای گذشته و تجارب اندوخته خود در این زمینه خود را از امروز آماده
سازماندهی هرچه بهتر برای اول ماه مه سال آتی نماید. به امید متحد شدن هر چه بیشتر
صفوف کارگران و زحمتکشان و برگزاری اول ماه مه پرباری برای سال آینده.
2 می 2015