Monday, 23 March 2015

یادداشتی کوتاه بر متن یک سخنرانی


چریک های فدایی خلق ایران بمناسبت سالگرد سیاهکل درتاریخ شنبه 14 فوریه جلسه ای در شهر فرانکفورت برگزار کرد و یکی از مسئولین آنها در باره اهمیت آن به سخنرانی پرداخت . از آنجا که در بخش آخر برنامه که بحث آزاد بود، بدلیل ذیق وقت و تحویل سالن، امکان پرداختن به نکات طرح شده در سخنرانی نبود لازم دیدم از این طریق به چند نکته در متن سخنرانی اشاره کنم :

سخنران دردفاع از مشی چریکی، سیاهکل را در تاریخ به عرش اعلی رسانید وبدون استثناء تمامی منتقدین تاکنونی خط مشی چریکی را بی بروبرگرد توده ای و به حزب توده نسبت داد . حقانیت مشی چریکی را از توصیه عباس عبدی وسایراصلاح طلبان حکومتی به جامعه درعدم بکار گیری خشونت  بیرون کشید .  سیاهکل را به قیام 22توده ای بهمن 57 در یک امتداد تاریخی قرار داد وانعکاس آن در روزهای قیام توده ای را از شعار"راه سرخ فدایی جنگ مسلحانه" استنتاج کرد. در مقابل رژیم اسلامی همانند رژیمسلطنتی همان مشی چریکی ( هم استراتژی و هم تاکتیک ) تنها روش عملی و بجا برای زدن استبداد در ایران و رهایی "خلق"از جانب سخنران چریک های فدایی خلق مورد تاکید قرار گرفت .

 

حزب توده ـ سخنران در چندین مورد بر خائن بودن حزب توده تکیه کرد وبلا استثناء تمامی گرایشات سیاسی که به نقد مشی چریکی پرداخته اند را زیر مجموعه حزب توده خواند . حزب توده در ایران همچون سایر احزاب برادردرجهان با پشتگرمی و حمایت  دولت اتحاد جماهیر شوروی و استراتژی ایجاد دولت سرمایه داری دولتی شکل گرفت . در دوران جهان دو قطبی تغییر و تحولات سیاسی و ایجاد خلاء قدرت متاثر از رقابت های سیاسی  بلوک سرمایه داری غرب برهبری امریکاو بلوک شرق برهبری اتحاد جماهیر شوروی بود . حزب توده خواهان رفرم در نظام سیاسی و اداری ایران به نفع اقتصاد دولتی همترازی در اقمار شوروی بود .جبهه ملی و نماینده گان سیاسی بورژوازی در ایران نیز اگر چه خواهان تغییراتی در رژیم سیاسی شاه بودند ولی ظرفیت لازم در مبارزه ضد دیکتاتوری شاه را نداشتند . با رشد وگسترش  گرایش جنگ چریکی در سطح جهان به عنوان روشی در فشار آوردن به دیکتاتوری ، در ایران نیز این مشی در میان روشنفکران خرده بورژوازی جا باز کرد و بخش های از گرایشات بورژوایی(جبهه ملی ) نیز به آن پیوستند.حزب توده به مشی سرمایه داری دولتی مدل اتحاد جماهیر شوروی خیانت نکرد بلکه با اتخاذ روش مسالمت آمیزدرمقابل سلطنت ،به روش چریکی بخشی ازخانواده خود که فدائیان هم جز آن بودند خیانت کرد. چریک های فدایی درمقابل دیکتاتوری شاه  (شاه سگ زنجیری امریکا)با انتقاد از روش مسالمت آمیز حزب توده ( برادرحزب حاکم مسکو) به مشی مسلحانه پرداختند واگر چه از جانشان هم گذشتند ولی هیچ وقت نتواستند خود را ازبند مشی رفرمیستی خلاص کنند. روش مسلحانه چریکی در مقابل روش مسالمت آمیزحزب توده در مقابل دیکتاتوری هم نتوانست مشی رفرمیستی چریکها در قبال نظام سرمایه داری را بپوشاند . برای آنها نیز نظام اتحاد جماهیر شوروی  ( با حفظ انتقاداتی دال برریزیونیستی بودن حزب کمونیست شوروی) همچون حزب توده قبله آمالشان شده بود.

اصلاح طلبان و پرهیز ازسیاست خشونت ـ سخنران از فاکت درست توصیه عباس عبدی و سایر اصلاح طلبان ( بخشی از رژیم جمهوری اسلامی با هدف حفظ رژیم در اصلاح آن بمنظور ترمیم سرمایه داری با استفاده از ساختار مدنی ) ازخشونت در دوره انتقالی بازسازی سرمایه وشکل گیری دموکراسی فشار از پایین برای چانه زنی در بالا، نتیجه ای بدست داد که  منظورآنها به جز انقلابیگری مشی چریکی نبوده و نیست . اگردرتبلیغ و تهییج اصلاح طلبان ، لیبرالها و سوسیال دموکراتها در شرایط بحران سرمایه داری ایران وحفظ ساختار اقتصاد سرمایه داری مقابله با خشونت آمده یا می آید، این از سر تجربه ای است که  گرایشات سیاسی طبقات مختلف در تاریخ مبارزه طبقاتی بدست آمده است ونه در تاریخ مبارزه چریکی. برای آنها انقلاب معادل خشونت است  ، همان دریایی که رژیم سلطنتی را با طغیان اولیه بکنار زد ، و نه برکه ای که تازه در فکر آن بود که چگونه بدریا برسد.

سیاهکل و قیام توده ای 22 بهمن ـ چریکها مجازند یاد رفقای بخون خفته شان را که علیه دیکتاتوری جنگیدند زنده نگهدارند وحتی در دفترفعالیت های تشکیلاتی خود ثبت کنند ولی ازسیاهکل تاریخ ساختن مبالغه آمیز خواهد بود . سخنران بارها به دو رویداد سیاهکل و 22 بهمن در یک امتداد تاریخی اشاره کرد ودم مسیحایی سیاهکل درقامت قیام مسلحانه توده ای بهمن پنجاه و هفت با شعار توده ها " راه سرخ فدایی جنگ مسلحانه" رانشان داد . اگر در گرماگرم 22 بهمن این سخنرانی شنیده می شد ، ممکن بود شنونده دچار شبهه شود ولی اکنون دیگر شنونده این اشارات راستش حالش بهم می خورد ونمی داند که باید به آن خندید یا بحالش گریه کرد. تحولات سیاسی و ایجاد شرایط انقلابی در 57 مثل هر رویداد تاریخی دلایل پایه ای دارد ودارای قانونمندی اجتماعی است . این قانون مندی دینامیستی دارد که در بطن سیاسی اقتصادی جامعه نهفته است و با مکانیک تبدیل موتور کوچک به بزرگ خوانایی ندارد . انقلاب صرفاعملی در مقابل عکس العمل استبدادنیست که خود رای و بدون جنبش اجتماعی آگاه منجر به تغییر شود .از سیاهکل بزرگترش را هم مائویست ها در آمل تجربه کردند.

توصیه کنونی ـ عضوچریکهای فدای خلق خیلی با حرارات  اما باکوله باری خالی،از جنگ مسلحانه چریکی بعنوان تنها راه زدن استبداد اسلامی در شرایط حاضر سخن راند وتاکید داشت غیر از آن در شرایط خاص ایران راه دیگری موجود نیست . فدائیان ماموریت دارند خلق را نجات دهند و با اسلحه خود راه را برای رهایی آنها از استبدادباز کنند. آنزمان که انقلابیگری چریکی مشغول زدن تعدادی از جنایتکاران رژیم شاه و امریکا بودند،حزب رفرمیست توده درجامعه و در میان کارگران به سازماندهی اهداف خود مشغول بود . تنها شرایط انقلابی 57 و حضور توده ای کارگران در آن توانست هم مشی عصیانگرانه چریکها وهم مشی مماشات جویانه حزب توده را در جای واقعی خودش قرار دهد . اما با شکست سنگین طبقه کارگر در مقابل ارتجاع هار اسلامی  دوباره راه برای انواع گرایشات غیر کارگری و ضد کارگری به اشکال دیگری باز شد .اکنون حزب توده واکثریت فدائیان از اعضای اصلی طیف لیبرالها و سوسیال دموکراتها هستند وبرای چریکها دمیدن به عصیانگری دراستبداد اسلامی سرمایه که اتوماتیک  در جامعه موجود است ، خط مشی امیدوارکننده شده است . استبداد سرمایه تنها آنگاه که از طریق حضور اجتماعی و سیاسی طبقه کارگر و در انقلابی توده ای و مسلحانه رخت بربست ، سایه مشی لیبرالیستی بورژوایی و نیز عصیان خرده بورژوایی محو خواهد شد. تجربه پنجاه و هفت ، عملکردگرایش های سیاسی با مشی رفرمیستی و انقلابیگری و عروج جهموری اسلامی سرمایه را طبقه کارگر در گوشه ای از حافظه تاریخی خود ذخیره کرده است.
شروین رها
مارس 2015