Sunday, 17 June 2012

اطلاعیه: پشت درهای بسته اجلاس سالیانه " سازمان جهانی کار " در ژنو چه می گذرد؟

امسال هم بارديگرهئيتی رسمی ازطرف رژیم اسلامی تحت عنوان نماينده گان کارگران ایران به ژنو اعزام شد و آن در شرايطی است که رهبران و نماينده گان واقعی کارگران يا در زندان بوده و هستند و يا تحت فشار، پی گرد و دستگیری قراردارند. رضا شهابی ، علی نجاتی و دهها کارگر زندانی دیگر، اکنون در زندان بسر می برنند.
در روند انطباق با سياست جهانی سرمايه داری، ادغام سرمايه ایرانی در سرمايه بين المللی و به تبع آن عضويت ايران در سازمان تجارت جهانی پيش شرطهايی از جمله رعايت اصول مربوط به روابط سه جانبه گرایی کارفرما، دولت و کارگر در ایران و تاييد و برسميت شناختن اش توسط سازمان جهانی کار(آی ال او) را دربرداشته است.

باید این را در نظر داشت، در کشور ایران مبارزه برای ابتدایی ترین حق و حقوق كارگران، جرم محسوب می شود. در اینجا نه حق اعتصاب كارگری وجود دارد و نه حق تشكل مستقل كارگری. در اینجا اخراج و زندان نصیب نمایندگان واقعی كارگران می شود و در مقابل، نهادها و هئیت اعزامی حكومتی را به عنوان نماینده كارگران معرفی می نمایند. در واقع، "سه جانبه گرایی" در حکومت جمهوری اسلامی چیزی جز نشستن نمایندگان نظام سرمایه داری در سه طرف میزنیست.
نظام جهانی سرمایه داری، تهاجم لجام گسیخته ای را در عرصه استثمار نیروی كار و غارت و چپاولگری منابع خام  در سراسر دنیا آغاز كرده است. این حرکت با بیكارسازی های وسیع کارگران، گسترش فقر، تقلیل سطح معیشت توده های زحمتکش، حذف امكانات رفاهی، و فراگیر شدن فلاكت و فحشا و دیگر مصائب اجتماعی همراه است.  فشارهای كمرشكن روند رو به رشد خصوصی سازیهای بانک جهانی و صندوق بین المللی  پول ،مقاومت و اعتراضات و شورشهایی  را از طرف توده های مردم در سراسر دنیا در حرکت سراسری ضد سرمایه داری به صحنه آورده است. سرمایه داری می خواهد به طبقه كارگر بقبولاند كه با این طبقه "منافع مشترك" دارد و به نفع هر دو طرف است كه با صلح و آرامش سر یك میز بنشینند و با هم كنار بیایند. سرمایه داری می خواهد به طبقه كارگرثابت كند كه بهترین راه حل، قبول قوانین مسالمت آمیزی است كه استثمارگران برای "سازش كار و سرمایه" تعیین كرده اند و در مقابل طرحهای خانمان برانداز "جهانی سازی" و " آزاد سازی" و "خصوصی سازی"  باید تاب تحمل را بیآورند. در فقدان یک قطب قدرتمند و متشکل کارگری در شرایط کنونی، امکان و فرصت بیشتری برای طرح و تبلیغ اینگونه سیاستها در جنبش کارگری ایران فراهم است.
اما برای درک عمیقتر سیاست "سه جانبه گرایی" لازم است به تاریخچه و سابقه این سیاست در سطح بین المللی و نتایج تا كنونی آن نیز نظری بیافکنیم. سیاست "سه جانبه گرایی" را دولتهای اصلی نظام امپریالیستی درست بعد از انقلاب 1917 روسیه، برای جلوگیری از نفوذ و تاثیرات آن انقلاب و به راه افتادن انقلابات  كارگری در بقیه كشورها بنیان نهادند. هسته مركزی این سیاست "سازمان جهانی كار" (آی ال او) است كه در سال 1919 به وسیله امپریالیستهای اروپایی وآمریكایی تاسیس شد. هدف از تاسیس این سازمان در درجه اول  چه بود ؟   این سازمان قرار بود که با تصویب یك رشته قوانین مشترك كار برای كشورهای سرمایه داری پیشرفته، از خطرات ناشی از شورش و انقلاب جلو گیری نماید. در عین حال، سازمان جهانی کار قرار است که با ایجاد شرایط كار نسبتآً یكسان در كشورهای مختلف، و با یک استراتژی درازمدت به تولید و بازتولید نیروی كار، در جهت حفظ و تقویت نظام سرمایه داری بر آید. دولت های سرمایه داری كه همیشه و در همه كشورها خود را نماینده توده های کارگر و زحمتکش معرفی می كنند، از طریق  این سازمان سیاستهای سازشکارانه و آشتی طبقاتی را میان كارگران و كارفرمایان پیش میبرند. به عنوان ارگانی عمل می کند كه با در نظر داشتن منافع كل جامعه سرمایه داری، كارگران و كارفرمایان را به سازش طبقاتی تشویق نموده تا نظم اجتماعی سرمایه و تولید آن مختل نشود. سوال این است كسانی كه به عنوان نماینده كارگران در سازمان جهانی كار شركت می كنند چه نهادهایی هستند؟ فدراسیون های سندیكایی و اتحادیه های كارگری كه تحت رهبری گرایش رفرمیستی ، ارتجاعی و تابع سیاستهای بورژوازی اند، و تا جاییکه به ایران بر می گردد خانه کارگر و شوراهای اسلامی به نام نماینده كارگران دراجلاس سازمان جهانی کارشرکت دارند .در حالیکه همزمان نمایندگان واقعی کارگران که  برای مطالبات و خواسته های کارگری دفاع می نمایند در زندان بسر میبرند. در سطح جهانی و بین المللی هم  اکثر تشکلهای کارگری اتحادیه ایی و سندیکایی موجود با سیاستهای راست لیبرالی و سوسیال دمکراسی تخطئه شده اند و نمایندگان شرکت کننده آنها در این اجلاس یا گرایشات راست حاکم بر این تشکلات کارگری میباشند و یا مزدوران مستقیم بورژوازی اند. در طول این سالها ، اتحادیه ها و سندیكاهای تحت نفوذ گرایشات لیبرالی و سوسیال دمكراسی و چپ سازشكار، فعالانه در این سه جانبه گرایی شرکت نموده اند. البته نباید توهمی به این ارگان ضد کارگری داشت حتی اگر این را مبنا قرار دهیم، که این امکان پیش بیاید که تشکلهای واقعی مستقل و نمایندگان واقعی کارگران هم به سازمان جهانی کار راه یابند ، نخواهند توانست در ماهیت و برنامه و سیاستهای ارتجاعی این نهاد چنان بوده و هست تغییری حاصل نمایند، زیرا سیاست حاکم بر این نهاد سیاستی ضد کارگری و امپریالیستی است. باید این نکته را هم در نظر گرفت که طبق مقررات سازمان جهانی كار، حتی در این تركیب "سه جانبه گرایی"، دولت دو نماینده، و كارگر و كارفرما هركدام یك نماینده دارند! و از آنجا كه برتری امپریالیستی باید در همه جا از نظر قانونی هم ثابت شود، شورای اداره امور این سازمان، از دوگروه با امتیازات متفاوت تشكیل می شود. چیزی شبیه شورای امنیت سازمان ملل. یعنی نمایندگان دولتهای امپریالیستی، عضو دائم شورای اداره امور سازمان جهانی كارهستند و هر دو سال یكبار از بین بقیه دولتها، چند عضو غیر دائم هم انتخاب می شوند!
در واقع می توان این نتیجه را گرفت كه "سازمان جهانی كار" یك نهاد سیاسی است. این نهاد از این نظر به امور سندیكایی و کارگری و حیطه قوانین كارمی پردازد كه منافع سیاسی معینی را در سراسر جهان  برای بورژوازی تامین و تضمین میكند. این نهاد در بدو تاسیس در محدوده كشورهای امپریالیستی فعال بود ، ولی از آنجا كه سیاست جهانی دچار تغییر و تحولاتی شده است حیطه تعیین قوانین و مقررات و مداخله و نفوذش را به همه كشورها گسترش داده است و در راستای این سیاستها نشستها و کنفرانسهایی هم برگزار میشود. به عنوان مثال: برگزاری کنفرانس ترکیه به میزبانی لیبر استارت در چند ماه گذشته از نمونه های بارز این تحرک وسیاست میباشد. سازمان جهانی كار جزئی از سازمان ملل شده و همانطور كه دیدیم تلاش می نماید در تحولات كشورهای مختلف نقش ایفا نماید. نقش سیاسی كه تا به حال این سازمان در سطح بین المللی بازی كرده به اندازه کافی آشکار و روشن است. سازمان جهانی كار یكی از اهرم های مهم بلوك غرب در دوران جنگ سرد علیه بلوك شرق بود.
نقشی که "سه جانبه گرایی" در رابطه با مبارزات كارگری در کشورهای غربی و امپریالیستی و یا کشورهای تحت سلطه امپریالیسم بازی می کند. بدین صورت است زمانیکه اعتراضات كارگری بالا میگیرد ودر بسیاری موارد با اعتصاب ختم میشود، و یا در برخی موارد همزمان موجی از اعتصابات در چند کشور راه می افتد، دولت نماینده اتحادیه كارفرمایان و اتحادیه های كارگری را فرا می خواند تا راه كنترل اوضاع را هر چه سریعتر پیدا كنند. راه حل نهایی اکثر اوقات با سركوب حركت رادیكال درون جنبش كارگری، فشار بر كارگران مبارز و رهبران کارگری، و تطمیع و تقویت سازشكاران با طرح وعده و وعید خاتمه می یابد. موج اعتصاب و اعتراض كه فرو نشست، طرح ها ی ضد کارگری را بدور از چشم کارگران و با زد و بند های اتحادیه ای به تدریج پیاده می كنند.
در مجموع سیاست "سه جانبه گرایی" سیاستی است که اهداف و سیاستهای ضد کارگری سرمایه داری جهانی و امپریالیستها را در تقابل با حرکتهای رادیکال کارگری عملی نموده و پیش میبرند. واقعیت اینست که این سیاست در هر جامعه بنا به شرایط و مناسبات معین آن جامعه، و درعرصه مبارزه طبقاتی میان طبقه كارگر و طبقه حاكم، از مفاهیم و نتایج معینی برخوردار است. طرح و سیاستهای "سه جانبه گرایی" دقیقا در خدمت منافع دولت سرمایه داران عمل می نماید. دولت از آن جهت این طرح و سیاست "سه جانبه گرایی" را نمایندگی می کند زیرا خود نماینده طبقات استثمارگر حاكم است. دولت حافظ منافع پایه ای و عمومی سرمایه داران است. دولت ماشین سركوب طبقات تحت استثمار توسط طبقات حاكم است. کلیه سیاستهای نظامی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از جانب دولت اتخاذ میشود كه هر کدام از آنها در جامعه سرمایه داری در تضاد آشتی ناپذیر با اكثریت قریب بالاتفاق جامعه قرار دارند. ایدئولوژی بورژوایی دولت، در خدمت تحكیم و تثبیت روابط استثمار و حقانیت دادن به طبقه استثمارگر است.  در ابتدای عملی نمودن این طرح و سیاست درایران جناح راست جنبش كارگری، در دفاع از سیاست "سه جانبه گرایی" بر آمد و بر آشتی طبقاتی طبقه کارگر و سرمایه دار  پای می فشرد. آنان آگاهانه می دانند كه دولت، خود بزرگترین كارفرما است اما می خواستند در بین کارگران در مورد ماهیت دولت و رابطه آنها با طبقات دیگر جامعه توهم ایجاد نمایند، تا دولت با دست و بال بازتر بتواند با هر تغییر موجود در آن بویژه تغییرحكومتها و جناحهای موجود آن سعی نماید بر پایه شعارها و وعده های عوافریبانه "كارگری" و "مردمی" توده های کارگر و زحمتکش را بفریبد، و کارگران بدون درک روشنی از عملکرد دولت و حکومتهای دست نشانده به اقدامات بالایی ها چشم امید ببندند و راه حل واقعی كه باید به اتكاء به نیروی خود کارگران و زحمتکشان و مبارزه آگاهانه و متشكل آنها باشد جای خود را به راه حلهای رفرمیستی و از بالا را بدهد. كارگران با پیروی از این سیاست راست، اعتماد به نیروی خود را از دست میدهند و حتی در دستیابی به ابتدایی ترین مطالبات اقتصادی و رفاهی خود نیز با مشكلات و موانع  و توهمات عدیده ای روبرو خواهند شد. اگر در ذهن كارگران و طبقات استثمار شونده، دولت از ماهیت و مفهوم طبقاتی اش جدا شود و به عنوان نماینده اصلی طبقات استثمارگر تلقی نشود ، این احتمال موجود خواهد بود که توده های مردم از سیاست و ایدئولوژی طبقات حاكم تبعیت نمایند. اما سیاستهای جناح راست جنبش کارگری راه بجایی نبرده وتا کنون با تلاش و افشاگری جناح چپ و گرایش سوسیالیستی با شکست مواجه شده است.
کارگران فقط با اتکاء به نیروی خود و ایجاد تشکلهایشان خواهند توانست از فشار و تهدید و سرکوب دولتی ممانعت بعمل آورده و همچنین در زمینه استقلال تشکلهایشان هیچ تخفیفی به سرمایه داران و دولت ندهند. باید تاکید کنیم که حتی تحقق ابتدایی ترین خواسته های کارگران در گرو چنین مبارزه  و چنین تشکل هایی است. این در تاریخ مبارزات کارگری ثبت شده است كه بدون اعتصابات و اعتراضات و مبارزات پیگیر و مستقل كارگران، هیچ كارفرما و دولت، و نماینده كارفرمایی را نمی توان بر سر میز كشاند و آنان را به طور واقعی وادار به عقب نشینی كرد. بر سر میز چانه زنیها بدون حضور نمایندگان واقعی کارگران کلاهبرداریی بیش نخواهد بود و سركوب و فلاكت بیشتری را برای كارگران بدنبال خواهد داشت.  
باید با یقین گفت كه نهادهایی از قبیل "سازمان جهانی كار" و یا نهادهایی از این قبیل همچون "سولیدراتی سنتر" سرمایه داری را نمایندگی می کنند، هرگز پشتیبان ایجاد تشكل مستقل کارگری به معنای واقعی اش نیستند و نخواهند بود. آنها طرفدار "تشكل های كارگری" وابسته به خود هستند! و حتی اگر یك تشكل كارگری واقعا مستقل شكل بگیرد، تمام تلاش خود را برای سركوب و از هم پاشاندن و یا فاسد كردن و تسخیر آن توسط نیروهای خود به كار می گیرند.
جنبش کارگری ایران با رشد رو بجلوش در یک دهه اخیر، با هشیاری و آگاهی رهبران عملی و سوسیالیست در این جنبش سعی نموده سیاستهای ضد کارگری سران جمهوری اسلامی و امپریالیستها را که هدفشان ممانعت از ایجاد تشکلهای کارگری و فاسد نمودن این جنبش از طریق مالی میباشد را افشاء کند. بهمین دلیل، در راستای مبارزات جنبش کارگری طی سالهای اخير در ایران که ايجاد تشکلهای کارگری به مثابه بيان خواست مشترک کارگران و ظرف همبستگی آنها بر عليه سرمايه داری محورآن بوده است ، نه تنها تلاشهای تا کنونی کارفرماها و دولت ضد کارگری رژيم جمهوری اسلامی درتحميل ارگانی از بالا بر گرده کارگران خنثی شده است بلکه گسترش روند مبارزات کارگری و نفوذ گرايش سوسياليستی در این جنبش، افشای سیاستهای ضد کارگری نهادهایی همچون " سه جانبه گرایی" و سازمان جهانی کار (آی ال او) را در دستور کار خود قرار داده است. و اعتراضات نهادها و کانونهای کارگری مخالف این سیاستها و تجمع هر ساله اشان در ژنو در مقابل سازمان جهانی کار دقیقا در سمت و سوی این سیاستهای کارگری جنبش کارگری می گنجد.