Monday, 16 February 2015

درباره تشکل های مستقل و سراسری کارگران


(اهداف و چگونگی ایجاد آن)

 رفع پراکندگی در مبارزه کارگران و سازمان یابی جهت دستیابی به مطالبات آنان درمقابل دولت ، صاحبان سرمایه وکل دستگاه بورژوازی همیشه یکی از نیازهای ضروری طبقه کارگر در جهان و ایران بوده و هست . به همین دلیل یکی از مواردی که همواره در صفوف کارگران آگاه و سوسیالیست و نیرو های سیاسی مدافع طبقه کارگر بحث بر انگیز بوده، مساله چگونگی غلبه برموانع سازمانیابی کارگران و یافتن راهکارهای عملی آن می باشد. با توجه به شرایط عینی وحجم بالایی از مبارزات کارگران در ایران رفع موانع مختلف و منجمله مهمترین آن یعنی عدم تشکل های یابی گسترده کارگران برای طبقه کارگر دارای اهمیتی حیاتی است . این امر مهم در طول تاریخ مبارزاتی کارگران در ایران  در مقاطعی بارها به تحقق رسیده و دستاوردهای بسیار ارزنده ای برای آنها داشته است ، اما بدلائل مختلف و بویژه از طرف حکومتهای استبدادی سرکوب و منحل شده اند . قبل از وارد شدن به مسئله تشکل های مستقل وسراسری وبرای شناخت از وضعیت مبارزه کارگران در ایران لازم است مروری کوتاه به مقاطع تاریخی ایجاد تشکل در ایران داشته باشیم. مبارزه کارگری در ایران از یک قرن گذشته تاکنون تغییراتی را از سر گذرانیده که بررسی آن در اینجا مورد نظر نیست. لازم به تاکید است که هر جا شرایط و امکان متشکل شدن وجود داشته است کارگران و فعالین عملی کارگری از تلاش برای ایجاد آن قصور نکرده اند.


کارگران چاپخانه در ایران در زمان جنبش مشروطه در سال1906، به سازمان دهى سنديكايى پرداختند و  نخستين تشکل کارگری خود را ايجاد كردند.  بعد از مدتی هنگامى كه ارتجاع سركوب شدید را آغاز نمود اين سنديكا بدون آن كه  به نتايج جدی ا‌ى رسیده باشد، منحل گشت. در مدت زمانی كه كارگران چاپخانه ها، اقدام به سازمان دادن خود نمودند، پس‏ از اقدام به چند اعتصاب، دولت را مجبور ساختند بر قرارداد دسته جمعى‌اى كه تنظيم كرده بودند و مناسبات بين كارگران و كارفرما را تعيين مى‌كرد، صحه گذارده و تن دهد. آنها همچنين موفق گشتند با دریافت مطالباتی شرایط اقتصادی خود را بهبود بخشند. اين قرارداد دسته جمعی، هشت ساعت كار در روز، مقررات استخدام و اخراج كارگران، و نرخ اضافه كار را در دستور کار خود قرار داد و بهبود وضع بهداشتى كار در چاپخانه و غيره را به مطالبات خود افزود. اين موفقيت كارگران چاپخانه ها، روحيه‌ى تشکل یابی را در میان بخشهای دیگر طبقه کارگر ارتقاء داد. اتحاديه‌ى كارگران نانوايى‌ها (خبازان)، كارگران دست بافى‌ها و پست و تلگراف و تلفن و بالاخره اتحاديه‌ى كارگران كفاشى‌ها، يكى پس‏ از ديگرى تاسيس‏ شدند. شوراى اتحاديه هاى تهران به سال 1920 تشكيل گرديد و وظيفه ایش این بود که اتحاديه هاى كارگرى را رهبرى كند، آموزش‏ دهد و اتحاديه هاى جديدى را سازمان دهد. اين شورا از سه نماينده از هر اتحاديه تشكيل مى‌شد. در آغاز 1922، ده سنديكا با ده هزار عضو كارگر، يعنى بیست درصد از كل كارگران تهران، در شوراى سنديكايى عضويت داشتند. به غير از سنديكاى فوق الذكر، چندين سازمان كارگرى ديگر نيز در شرف تشكيل بود، چون سنديكاى دارو سازان و كارگران تراموا و غيره.

این امر تشکل یابی کارگری تنها به تهران ختم نشد بسرعت در چند شهرستان دیگر هم ادامه یافت. در تبريز اتحاديه‌اى از كارگران بنام «حزب كارگر» تشكيل گرديد. اين حزب كارگرى، تنها افرادی را  به عضويت خود در میآورد كه از استثمار ديگران زندگى نمى‌كردند. در اواخر 1921، اين سازمان در حدود سه هزار عضو داشت.  در ساير مناطق ايران، اتحاديه هاى كارگرى مطابق همان روش‏ تهران سازمان داده شده‌اند. در مجموع در ايران، بیست هزار كارگر سازمان داده شد. اتحاديه هاى كارگرى ايران، على رغم جوانى‌شان، در نيمه‌ى دوم سال 1921 چندين اعتصاب بسيار موفق را سازمان دادند. از آن جمله بايد اعتصاب خبازان، كارگران چاپخانه ها، كارگران ريسندگى‌ها، پست و تلگراف و تلفن را نام برد.

 در دهه ی بیست، تعدادی از سندیکاها در یک اتحاد سراسری به نام شورای متحده فعالیت کردند. در آن دوران، مبارزات کارگری برای یک دهه در تعدادی از شهرهای بزرگ  ایران جریان داشت و جنبش کارگری بطور فعال در عرصه اجتماعی حضور داشت. در مقطع جنگ دوم جهانی و پس از آن،  چندین تشکل کارگری در جریان دهها اعتصاب و اعتراض کارگری ایجاد شد. و زمینه برای متحد شدن آنها و ایجاد تشکلی سراسری فراهم شد.  شورای متحده که در بالا اشاره شد  مدت زیادی نتوانست دوام بیاورد و با کودتای 28 مرداد سال 32 و حاکم شدن ارتجاع  و  سرکوب تشکل های کارگری، این تشکل سراسری کارگران نیز از بین رفت.

از سال ١٣٢١ در اکثر مراکز کار و زندگی کارگران تشکلهای کارگری شروع  به رشد و نمو کردند. در این میان تشکلهائی از قبیل اتحادیه کارگران سیلو، اتحادیه کارگران راه آهن شمال، اتحادیه کارگران معادن زیر آب، اتحادیه کارگران دخانیات، اتحادیه کارگران تسلیحات، اتحادیه نساجی های شمال، تشکیلات کارگران نفت جنوب، اتحادیه کارگران ساختمان راه آهن،….به سرعت جای خود را در میان توده کارگران باز نمودند و به تشکلهای مورد اعتماد کارگران تبدیل شدند.

در فاصله سالهای ١٣٢۴ و ١٣٢۵ تصویب قانون کار و شرکت نمایندگان تشکلهای کارگری در شورای عالی کار به محور اصلی مبارزات کارگری تبدیل شده بود. این روند اعتراضی با اعتصابات کارگران نفت در خوزستان به مرحله جدیدی وارد شده بود. اعتصاب کارگران نفت در آغاجاری یکی از نقطه عطف های تاریخی این  مبارزات به شمار میرود.                                                          

پس از اعتراضات کارگری در اول ماه مه سال ١٣٢۵ در خوزستان، ده هزار کارگر نفت در آغاجاری با خواسته های از قبیل افزایش دستمزدها، پرداخت حق بدی آب و هوا، بهبود شرایط کار و بهداشت و مسکن، حق اعتصاب و تجمع و به رسمیت شناسی تشکل کارگران نفت، دست به اعتصابزدند.شرکت نفت در تقابل با کارگران اعتصابی توسط   نیروهای نظامی  و عشایر  مسلح،  آغاجاری   را محاصره نمود و حتی در جهت فشار به کارگران آب آشامیدنی را قطع نمود. در درگیری میان کارگران و نیروهای نظامی تعدادی از کارگران کشته و تعداد زیادی دستگیر و روانه زندانها گردیدند. در اعتراض به این اقدام شرکت نفت، کارگران سایر مناطق نفتی و همچنین سایر مناطق کشور نیز به کارگران اعتصابی آغاجاری پیوستند و با تظاهرات و تجمعات به پشتیبانی از کارگران اعتصابی آغاجاری اقدام نمودند. این اعتصابات گسترده و درگیری میان کارگران و نیروهای نظامی ١٠ روز به درازا کشید                .
در اعتصاب سراسری کارگران نفت و سایر مناطق صد هزار کارگر شرکت نمودند. این اعتصاب در خوزستان با درگیریها و حملات وحشیانه نیروهای مسلح شرکت انگلیسی نفت و عشایر مسلح شده توسط آنان همراه بود و این درگیریها منجر به جان باختن
۵٠ نفر گردید.تحت فشار جنبش اعتراضی کارگران و همچنین هراس حکومت و شرکت نفت از انفجار عظیم اجتماعی، دولت بلافاصله قانون کار را تصویب نمود. در این قانون کار موادی از قبیل تعیین حداقل دستمزد، تصویب ٨ ساعت کار روزانه، ٣۵ درصد اضافه دستمزد، یکروز تعطیل هفتگی، دو هفته مرخصی سالیانه با حقوق و به رسمیت شناختن تعطیلی رسمی کارگران مطرح شده بودند.علیرغم تصویب قانون کار توسط دولت، در بخش هائی از محیط های کاری، کارفرمایان از اجرای این قانون سر باز میزدند و این زمینه را برای اعتصابات بیشتر کارگری در مناطق مختلف ایجاد نمود.جنبش عظیم اعتصابی کارگران نفت در خوزستان  بخشی  مهم  و  تاثیر گذار از  جنبش اعتصابی کارگران در تاریخ معاصر است.

در جریان انقلاب 57 اعتصابات کارگری و بویژه اعتصابات کارگران صنعت نفت در سرنگونی رژیم سلطنتی نقش تعیین کننده ای داشتند و جنبش کارگری ایران با حضور خود در صحنه مبارزه طبقاتی نشان داد در صورت دارا بودن سازمان توده ای و استراتژی ضد سرمایه داری می تواند نقش رهبری جنبش انقلابی را ایفاء نماید. اگر چه طبقه کارگر با تشکیل شوراهای خود کنترل بخشی از کارخانجات را برای مدتی بعهده گرفت ولی در مقابل حمله ضد انقلاب که با بسیج ارتجاعی و حمایت سرمایه جهانی حاکم شده بود شکست خورد. طبقه کارگر با ضربات سنگینی که از ارتجاعهار اسلامی متحمل شد و نیز ایجاد شرایط جنگی توسط سرمایه، تا مدت ها در فراهم کردن مبارزه متشکل با مشکل جدی روبرو بود. مقطع سرنگونی رژیم سلطنتی در تاریخ مبارزات کارگری از اهمیت خاصی برخوردار  بود و  و با وجود شکست تاریخی در مقابل سرمایه تجارب آن  در حافظه طبقه کارگر باقی ماند.

از دو دهه قبل تا کنون و در پناه استبداد رژیم اسلامی در ایران، بورژوازی از طریق دولت های رفسنجانی ، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی  در صدد بوده است که سیاستهای نئولیبرالی سرمایه جهانی را از طریق صندوق بین المللی پول و بانک جهانی از طریق خصوصی سازیها به اجراء در آورد و قبل از هر چیزمی بایست بهای آن را توده های کارگر و زحمتکش، بموازات سرکوب و دستگیری و  زندان ،با فقر و فلاکت و بی خانمانی بپردازند. در این جنگ نابرابر طبقاتی کارگران چاره ایی جز مبارزه بر علیه دولت و صاحبان سرمایه نداشته اند. در این کشمکش طبقاتی هر روزه که با اعتراض و اعتصابات کارگری همراه بوده، و دامنه آن همچنان رو به گسترش است  بورژوازی در اثر بحرانهای سیاسی که بحران حکومتی را هم در پی داشته است، با بی ثباتی مواجه بوده و حفظ بقای خود را بموازات سرکوب مبارزات کارگری در پی ایجاد آلترناتیوهای مختلف در تقابل با هر نوع حرکت اعتراضی و نارضایتی توده های کارگر و زحمتکش یافته است. انواع گرایشات ضد کارگری در رژیم و خارج از  آن به علت هراس از طبقه کارگر و توده ای شدن مبارزات مستقل کارگران  در جستجوی راههایی بوده و هستند که از متشکل شدن آنها ممانعت نموده و از بالای سر آنها دست به ایجاد نهادهایی بزنند که وظائف آنها مهار کردن اعتراضات کارگری و منحرف کردن استقلال طبقاتی آن در مسیر سه جانبه گرایی ومنافع طبقاتی بورژوازی باشد. بورژوازی به منظور بازسازی سرمایه و برداشتن موانع درجهت رشد انباشت و بازتولید سرمایه وعملی کردن قوانین نئولیبرالی در ایران این روند را آغاز کرد. استفاده از ابزارهای فاسدی چون شوراهای اسلامی، خانه کارگر، ایجاد انجمن های صنفی، و از طرف دیگر تقلاهای بیشمار جریانات امپریالیستی، سولیدارتی سنتر نمونه هایی از تلاش انواع گرایشات بورژوایی در سیر روند نامبرده برای نفوذ در جنبش کارگری و مهار آن به نفع پروژه های سرمایه داری  بوده است.

بموازات تلاش نئولیبرالیستی بورژوازی در رفع بحران سرمایه داری در ایران، مبارزه کارگران نیز طی چند سال اخیر در سطح صنایع و مراکز خدماتی برای کسب حقوق و مطالباتشان به شکل اعتراضات و اعتصابات گسترده جاری بوده است و آمار آن حتی طبق اعتراف مقامات حکومتی در ایران رو به افزایش بوده است. در بسیاری از این حرکتها کارگران یک صنعت و مرکز تولیدی مشخصا حول مطالبات و خواسته های خود دست به اعتصاب زده و در مواردی تا حدودی به کسب برخی از مطالباتشان رسید ه اند. اما آنچه در این حرکتهای مهم کارگری بخصوص اعتصابات غایب است زنجیره ای از اتحاد و همبستگی ما بین کارگران این صنایع در سطح سراسری می باشد که خود، پایه و اساس تشکلهای سراسری کارگری را تشکیل می دهد.  در بسیاری از اعتصابات و اعتراضات کارگری ضمن اینکه روی مطالبات اساسی تاکید شده است ولی حرکت جمعی آنان نه تنها به ایجاد تشکل در صنایع مربوطه منجر نشده حتی برای مدت زمان طولانی نتوانسته است که تداوم یابد. با توجه به تجربه مبارزاتی که طبقه کارگر ایران در تقابل با  حکومت  سرمایه  هار  جمهوری اسلامی  تا به  امروز ازخود نشان داده،عدم تشکل به عنوان یک خلاء بزرگ و پیشروی کارگران بدون اتحاد و داشتن تشکل مستقل، نخواهند توانست در مقابل یورش وحشیانه ایی که دولت و صاحبان سرمایه به سطح معیشت آنها می نمایند توازن قوا را به نفع خود تغییر دهند.  بازگشایی سندیکای واحد و تشکیل سندیکای هفت تپه  که با مبارزه ایی طولانی و پرداخت بهاء زیاد مقدور شد، نمونه های ضروری از تشکل های مستقل در محیط  کار بوده اند.جدا از بررسی طرح" تشکل سراسری کارگران"، که جمع محدودی ازفعالین کارگری حول آن نشست های خود را به اطلاع عموم رسانیدند، مباحثی که علی العموم حول تشکل های سراسری کارگران در میان فعالین کارگری صورت گرفت درک گرایشات سیاسی متفاوت را در رابطه با تشکل های سراسری کارگران روشن کرد. طبق نوشته ها و نظراتی که تا کنون در رابطه با این موضوع ارائه داده شده است، بدرست اکثریت بالاتفاق ایجاد چنین تشکل سراسری را به این شکل رد نموده  و یا غیر ممکن دانسته اند. نظری با انتقاد ازامضا ء کننده گان طرح "تشکل های سراسری" جمع آنها را ناکافی دانسته و بدنبال طیف وسیعتری از فعالین کارگری هستند و بر این معتقدند که برای ایجاد تشکل های سراسری، شرایط عینی  فراهم است و شرایط ذهنی عقب تر از شرایط عینی است و با آن همخوانی ندارد و می بایست به این کمبود یعنی ارتباط طیف وسیعی از فعالین کارگری پاسخ عملی داد. بخشی با نظرات پاسیفیستی خود طبقه کارگر را بی وظیفه نموده، با این تحلیل که شرایط برای مبارزه و سازماندهی فراهم نیست، و باید کارگران منتظر شوند تا به درجه ایی فضای سیاسی باز شود و تغییر و تحولاتی از جمله یک اعتراض اجتماعی و یا یک انقلاب در جامعه بوقوع بپیوندد سپس کارگران در چنین شرایطی شروع به سازماندهی و ایجاد تشکلهای خود نمایند. این نظرات بجز اینکه سبب پراکندگی بیشتر کارگران میشود نتیجه ایی نخواهد داشت.

کارگران برای تغییر شرایط خود چاره ایی جز مبارزه و تغییر در وضعیت موجودشان ندارند، که بخش مهم آن بستگی به متشکل شدن و متحد شدنشان در ابعاد گسترده ایی است، در اینصورت است که قادر خواهند بود بورژوازی تا دندان مسلح را به عقب رانده و فضای  سیاسی  را به درجه ایی  به نفع خود برای پیشبرد مبارزاتشات تغییر دهند. طبقه کارگر تا زمانی با این شیوۀ پراکنده به اعتصاب و اعتراض ادامه بدهد خواهد تواست تا حدودی در عقب نشینی رژیم موفق بوده و او را به ترس و وحشت وادارد اما با این شیوه نخواهد توانست توازن قوا را به نفع طبقه تغییر دهد است. البته همیشه و بدرست یک مانع واقعی متشکل شدن کارگران جو سرکوب و خفقانی است که حاکم می باشد اما نمی توان تا چند دهه دیگر این را عامل بازدارنده نامید و نتوان از  روشها و تاکتیکهای مختلف برای سازماندهی کارگران استفاده  نمود.

 ازبررسی کوتاه تاریخ تشکل یابی در ایران چنین بر می آید که تشکل های سراسری کارگران ظرف علنی و توده ای ومستقل کارگران است که با هر شکلی که ایجاد شده باشد متکی بر تشکل های محیط کار و زندگی کارگران است. به عنوان نمونه زمانی که جامعه در بستر تغییر و تحولات سیاسی و عروج جنبش توده ایی و شرایط انقلابی قرار گیرد در این فاصله حلقه های تشکل های کارگری محیط کار  که پیش تر در زنجیره ای واحد به هم متصل بوده اند موجودیت رسمی خود را با نمایند گانشان در جامعه اعلام می کنند. این نکته نباید فراموش شود که ایجاد تشکل های سراسری رعدی در آسمان بی ابر نیست که با جواب آری یا نه پاسخ گیرد. بلکه ماحصل پروسه ای در مبارزه  کارگران  است که فعالینعملی در محیط کار برای رفع موانع ایجاد آن تلاش بی وقفه کرده اند و حتی نانوشته بنای آن را پی ریزی کرده اند. کارگران در خیلی از مراکز کارگری با اعتراضاتشان تا حدودی مانع به  تعطیلی کشانده  شدن  کارخانجات  و اجرای طرح خصوصی سازیها شده اند و خواسته هایشان را به دولت و صاحبان کار تحمیل کرده اند و جلوی بیکارسازی ها را گرفته اند. جایی مثل سندیکای نیشکرهفت تپه کارگران با تشکلشان و با اعتراضات خود نگذاشته اند دستمزد پرداخت نشده تداوم یابد و با مبارازتشان پرداخت آنرا تحمیل کرده اند و یا کارگران سنگ معدن بافق با اعتصاب سازمانیافته بیش از یک ماهه خود جلو خصوصی سازیها و بیکاری تعدادی از کارگران را گرفتند. مهم اینست که کارگران با این دید طبقاتی به دستاوردهای مبارزایتشان نگاه کنند. به این ترتیب حمایت از مبارزات یکدیگر، اتحاد عمل کارگران درمبارزاتشان، متحد شدن کارگران حول خواست سراسری مثل دستمزد، بیکارسازیها، قراردادهای سفید، خصوصی سازیها و مبارزه برای آزادی کارگران زندانی که رژیم بخاطرعقب زدن مبارزات کارگری و جامعه آنها را در بند نگاه میدارد، همه قدمهایی است که این مبارزات را جلو میبرد.

تشکلهای موجود در داخل کشور با فعالیتهای موثر و همکاری نزدیک با هم می توانند پیش شرطهای تشکلهای سراسری را فراهم آورند. البته این نوع مبارزه جدید نیست بلکه این اتحاد عمل در گذشته انجام گرفته و تا حدود زیادی موفق بوده است، طبقه کارگر و این تشکلها تجربه آن را بخوبی دارا هستند و نتیجه سیاسی و مبارزاتی آن قدمها جنبش کارگری را به جلو هدایت نموده و ترس و واهمه ایی در دل اوباشان و مزدوران رژیم جمهوری اسلامی انداخته است. باید این را هم اضافه نمود، این نوع اتحاد عملها ضمن اینکه فعالین این تشکلها را بهم تزدیک می کند آنها با متحد شدن دور خواسته های مشترکی از نظر سیاسی میتوانند هم نظر شده و در ارتباط گیری و تشکل سازی به دیگر صنایع که بطور روتین در حال مبارزه برای مطالبات خود با رژیم هستند کمک نمایند و نقش موثر خود را ایفاء نمایند. در طول این اتحاد و تحرکها است که زمینه های تشکلهای سراسری کارگری بوسیله توده های کارگر فراهم میشود.

ژانویه  2015

کانون سوسیالیست های کارگری

منبع:

آثار آ. سلطانزاده، «اسناد تاريخى جنبش‏ كارگرى، سوسيال دمكراسى و كمونيستى ايران»، جلد چهارم