Tuesday, 21 January 2014

اعتصاب و مبارزه ، کشتار و رقابت

مینا اخگر ، شروین رها




همزمان با پایان سال 2013 و در حالی که شهرداری مادرید هزینه هایی را برای برگزاری مراسم های سنتی کریسمس اختصاص داده بود عده ای از جوانان بیکار دست به کار شدند و سمبولیک درنقاطی از شهر مستقر و به اعتصاب غذا دست زدند. خواست آنان استعفای دولت در ناتوانی با بحران و تحمیل آن به جامعه و افزایش بیشتر بیکاری بود. آنها با این کارتوجه جامعه در معابر عمومی و نیز درجراید را به خواست خود جلب کردند. چندی قبل نیزهزاران اسپانیایی به پروژه های پر خرج دولت به خیابانها ریختند و با پلیس درگیر شدند.
 آمار رسمی بیکاری در میان جوانان اسپانیایی زیر25 سال 55 درصد است. در یونان نیز بیش از آن جوانان بیکارند، کشوری که از یکطرف فضا برای خروج از حوزه ایرو در آن فراهم است و دولت های پر قدرت حوزه یعنی آلمان و فرانسه با اتکا به ترویکا دولت یونان را که مجری تحمیل ریاضت کشی براکثریت جامعه است سرپا نگهداشته اند . از سوی دیگریونان مرکزی شده برای سازمانیابی فاشیست ها که همین چندی پیش آشکارا یکی از فعالین چپ را به قتل رساندند. فاشیست ها که در عین حال مخالف دولت واحد اروپا هستند خود بیشترین تلاش را برای راهیابی به پارلمان اروپا دارند. در کنار دولت ها و بانکها و ابزارهای نیروی ویژه سرکوب اعتراضات برای تحمیل سیاست های ریاضتی ، شرایط برای سازمانیابی احزاب راست افراطی و فاشیستی نیز هر چه بیشتر فراهم شده است. با وجود اعتراضات اجتماعی و بحران سیاسی در اسپانیا و یونان، پرتقال و ایتالیا، متاسفانه هنوزاستراتژی ضد سرمایه داری به نیروی مادی غالب در نیامده است تا عقب نشینی جدی سرمایه و سیاست ترویکا و دولت اروپا را به همراه داشته باشد.                                                                            
 
اکُرائین در پی حفظ  فاصله تجاری دولت با اتحادیه اروپا شاهد اعتراضاتی است که هنوزادامه دارد. رویدادهای اکُرائین نیز گوشه ای از رقابت های امپریالیستی را در جهان معاصر به نمایش گذاشته است. سیاست های اقتصادی اکُرائین با کدامیک از بلوک های امپریالیستی می بایست از بحران عبور کند اتحادیه اروپا  یا روسیه، این دست مایه درگیریهای خیابانی بین تظاهر کننده گان و نیروهای پلیس است. بحران سیاسی در اکُرائین و انداختن مجسمه لنین در بعد کوچکتری مقطع فروپاشی بلوک شرق دراواخر قرن بیستم را بیاد می آورد.  با این تفاوت که فاتح سرمایه تجارت آزاد بر سرمایه با برنامه دولتی اکنون خود به روغن سوزی افتاده است. درصف اپوزیسیون پرو اروپا هم نماینده راست امریکا و هم آقای وستروله وزیرامور خارجه دولت دست راستی آلمان در مقابل دوربین قرار می گیرند. آقای وزیر را بکشورمشهور اکرائینی مقیم آلمان همراهی می کند. جالب است که نماینده حزب چپ آلمان در صف اپوزسیون دولت یونان در سال گذشته مورد حمله انتقادی احزاب حاکم آلمان قرار گرفت که  گویا در مغایرت با قانون اساسی عمل کرده است. در بحران رقابتی بین امپریالیست ها دولت اروپا را کشورهای شرق سابق سیرنکرده است که مدتهاست به سراغ آسیای میانه رفته است و در رقابت با روسیه قرار گرفته است. در مقابل نظامیگری روسیه و امریکا میدان برای لیبرالیسم اروپایی باز شده است. لیبرالیسمی که در حملات نظامی ناتو به لیبی در صف اول قرار گرفت، در ارسال اسلحه  به کشورهای عربی گوی رقابت از امریکا  و روسیه را ربود  و درسرکوب اعتراضات یونان و اسپانیا و آلمان واعتراضات کارگری در فرانسه کم نیاورد. منافع مردم زحمتکش که اکثریت جامعه در اکُرائین را بخود اختصاص داده است نه با روسیه و نه با اروپا تعریف نمی شود.                                                                           
 
کارگران کارخانجات نساجی کامبوج با خواست افزایش حداقل دستمزد تا میزان 160 دلار در ماه به مدت دو هفته اعتصاب بزرگی را براه انداختند. تعداد 500000 نفر در اعتصاب شرکت کردند . دولت کامبوج با اعلام اعتصاب به افزایش حداقل دستمزد ماهیانه 100 دلار تن داد . با ادامه دار شدن  اعتصاب و اعلام پشتیبانی اپوزیسیون دولت در روز جمعه 3 ژانویه پلیس با یورش به محل تجمع کارگران در یکی از خیابانهای مرکزی حاشیه پنوم پن پایتخت کامبوج آنها را به گلوله بستند . حداقل 7 نفر کشته و دهها نفر زخمی شدند . بهانه دولت در استفاده از نیروی نظامی اشغال خیابان پارک صنعتی کانادیا بود اما در واقع هراس ازشعله ور شدن و سیاسی شدن آن در جهت ضد سرمایه داری و بویژه در برهه بحران جاری اقتصاد جهانی بود. تولید پوشاک در کامبوج، بنگلادش، هند و چین که به تنهایی بیش از 80 درصد تولید آن در جهان است برای شرکت های بزرگ سرمایه داری حیاتی است و هر گونه درخواست افزایش دستمزد واعتصابات کارگری سود دهی آنها را مختل می کند. در سال 2013  فاجعه ریزش کارخانه در بنگلادش که جان صدهها نفر از کارگران و بخصوص زنان کارگر را گرفت حرکتی را در میان کارگران منطقه بوجود آورد. تولید پوشاک در این منطقه از قاره آسیا همچون تولید طلا توسط کارگران در افریقا است و نبض سود دهی سرمایه داری در آنجا است. تصمیم به اعتصاب که توسط دو سوم از اعضای اتحادیه کارگران نساجی صورت گرفت در ادامه و با عمیق تر شدن خود کارگران را به ضرورت حرکت و سازماندهی تا رسیدن به خواستشان وا داشت. البته احزاب سیاسی مخالف دولت نیزبا عمیق تر شدن اعتصاب با 2 هدف مشخص منجمله غافل نماندن از حرکت اجتماعی و نیز سوار شدن بر موج اعتصاب و جهت دار کردن آن در مسیر سیاسی اهداف خود از اعتصاب کارگران اعلام پشتیبانی کردند. اعتصاب کارگران نساجی کامبوج  مثل هر حرکت بزرگ کارگری از آغاز تصمیم به اعتصاب تا سازماندهی آن مسلما برای کارگران درسهایی را بهمراه داشته است. همراه کردن اقشار اجتماعی در جامعه با اعلام خواست های آنان و نیز سازماندهی حرکتی اجتماعی تا دخالت جمعی در مسائل جامعه وآلترناتیو سازی کارگری در رفع بحران موجود اجتماعی، آن حرکتی است که می تواند ماشین سرکوب نظامی را از کار اندازد و مبارزه را از این مرحله عبور دهد. بی شک همبستگی بین المللی کارگری دارای چنین پتانسیلی خواهد بود که در چنین شرایطی عکس العمل نشان دهد.                                                                                       
 
 
همه پرسی قانون اساسی در مصر برگزار شد  و از 51 میلیون نفرحائز شرایط 38 میلیون نفر در آن شرکت کردند. از  رویدادهای کشورهای عربی و خصوصا مصرکه شرایط مادی برای تغییرات سیاسی و اجتماعی در آنها فراهم شد حدودا سه سال گذشت. کارگران و دیگر زحمتکشان در حد توان و شرایطی که داشتند با اعتصابات و مبارزات توانستند دیکتاتوری سی ساله مبارک را، که از حمایت ارتش و نظامیان دارای توان اقتصادی و نیز دولت های امریکا و اسرائیل برخوردار بود، بزیر کشانند.
در میان گرایشات سیاسی که به درجات مختلف به اقتصاد سرمایه داری متصل هستند اخوان المسلمین به نماینده گی مورسی صعود کرد. بحران سیاسی در مصر و ادامه اعتراضات درحالی که مردم زحمتکش را در مقابل اخوان المسلمین و مرسی به صحنه سیاسی کشاند، ارتش دست نخورده را به تلاشی دوباره  واداشت و با کودتایی ضرب العجل اخوان المسلمین را خلع قدرت و مرسی را بازداشت کردند. ارتش با تشخیص ادامه مبارزات مردم که خواهان رسیدن به نیازهای اقتصادی بودند، با وعده آزادی و تغییر قانون اساسی و توجه به رفاه جامعه کنترل اوضاع را در دست گرفت. میدان اصلی مبارزه که بدرست از سرنگونی مبارک آغاز شده بود، در اشغال میدان تحریر و این بارعلیه قدرت اخوان المسلمین دوباره خود را نشان داد. غیر از اخوان المسلمین سایراحزاب سیاسی موجود در مصر از چنان شرایطی که بتوانند بسیج توده ای داشته باشند برخوردار نبودند. سوسیال دموکراتها و لیبرالها با انتقاداتی به ارتش خواهان مبارزات گام به گام بودند و مبارزات مردم را در چنین مسیری موفقیت آمیز می دانستند. این احزاب که از انقلاب و شرایطی که به دخالتگری کارگران و مردم زحمتکش درتعیین سیاست های جامعه منجر شود بیشتر در هراس هستند، در عمل با هر ادعایی که داشته باشند خواهان شرایط خواهند بود. همه پرسی قانون اساسی تحت کنترل ارتش بورژوازی یعنی حفظ شرایط موجود برای سرمایه داری و علیه کارگران و مردم زحمتکشی است که در شرایط عینی زندگی خواهان تغییرند. در بحرانهای سیاسی  و با آمدن کارگران و مردم زحمتکش به خیابانها بورژوازی با توجه به شرایط ، قدرت سیاسی را دست به دست می کند تا آتش مبارزه را بخواباند قبل از اینکه خطری جدی تهدیدش کند. تجربه مصر جدید نیست و در منطقه کشورهای عربی و خاورمیانه تا کنون بارها تکرار شده است. مسیر رسیدن به خواست های عینی جامعه یعنی رفاه اقتصادی و آزادی بی قید و شرط از مبارزه مستقل کارگران و زحمتکشان می گذرد. مبارزه ای که با اتکاء به قدرت متشکل درجامعه دیکتاتوری، ارتش واخوان المسلمین را یکجا از سر راه  برداشته باشد.
 
درشرایطی که رژیم جمهوری اسلامی خروج بحران سیاسی و حکومتی خود را ازطریق دولت روحانی جستجو می کند ودر حالی که برای تامل با دولت امریکا و برداشتن  تحریمها درنشست پنج به اضافه یک و سایر مجالس عقب نشینی هایی را متحمل شده است، اخیرا نقش ایران در فساد مالی دولت ترکیه نیز بر ملا می شود. رضا ضراب تاجرایرانی مقیم ترکیه که ارز و طلا از ایران خارج می کرده و رشوه های کلان برای پروژه های مختلف در ترکیه می داده است هم با مسئولان دولت ترکیه رابطه حسنه ای داشته و هم با سفارت ایران در ترکیه درارتباط تنگاتنگی بوده  است . ضراب در جریان دستگیری ها بابک زنجانی را به عنوان رئیس خود معرفی می کند. بابک زنجانی مولتی میلیاردری است که طبق اظهارات خود صاحب 64 شرکت با 17000 پرسنل است و بیشترین تلاشش نجات نظام در رابطه با فشار تحریمها بوده است، منجمله نفت ایران را به فروش می رسانیده است.  در همین رابطه یکسال و نیم گذشته اتحادیه اروپا و دولت امریکا اسم وی را در لیست ناقض تحریمهای اقتصادی ایران قرار دادند. مراکز فعالیت های تجاری وی مالزی ، ترکیه، امارات متحده و آسیای میانه بوده است. وی با دست اندرکاران بالای رژیم رابطه ای نزدیک داشته است وتوانایی اش را در رابطه با رژیم بکار می بسته است. آنچه تاکنون با هدف تجارت و سود آوری در ارتباط با زنجانی علنی شده است نام افراد و ارگانهای رژیم منجمله وزارت نفت و بیژن زنگنه وزیر نفت دولت روحانی، میرکاظمی یکی از مسئولان لباس شخصی ها در سرکوب اعتراضات هشتاد و هشت، سعید مرتضوی مسئول سازمان تامین اجتماعی از طریق انتقال سهام تامین اجتماعی به مبلغ 4 میلیارد یورو به شرکت سورینت قشم بابک زنجانی و برقراری آشنایی فاضل لاریجانی با بابک زنجانی است.
شواهد نشان داده است که امثال بابک زنجانی و جزایری و آقازاده در نظام اسلامی فرد نیست، قاعده است که نظام اسلامی برآن متکی است و بر حسب مصلحت فرد نیز قربانی آن خواهد شد.
حاصل زحمت و رنج کارگران و مردم زحمتکش را فقط می توان با نیروی سازمانیافته خود آنها از دزدان پس گرفت. کارگران و مردم زحمتکش نمی توانند در این رابطه ساکت بمانند با اشکال مختلف ولی مستقل می توانند خود را سازمان داده و دزدان نظام اسلامی را به عقب نیشنی وادارند. این حق آنان است