Tuesday, 12 November 2013

انقلاب اکتبر و امپریالیستها


یکی دیگر از دستاوردهای مهم انقلاب اکتبر و مبارزه بلشویکها در سال 1917 مقابله با جنگهای امپریالیستی و قطع منافع امپریالیستها در روسیه بود. وقوع انقلاب اکتبر درست همزمان بود با اولین جنگ جهانی اول جنگی که سرمایه داران جهانی برای تقسیم دوباره جهان و حفظ منافع خویش میلیونها نفر را به کشتن دادند و صدها شهر و روستا را به خاک و خون کشیدند. برای اولین بار در تاریخ بشری طبقهً کارگر روسیه با متحد شدن با اقشار زحمتکش جامعه تحت رهبری بلشویکها و حزب بلشویکی به جنگ و مقابله با سرمایه داران بسیج شد و شعار این را سر داد که این جنگ بین سرمایه داران که هدفشان تقسیم دوباره جهان و غنایم آن است. و برای کارگران و زحمتکشان نتیجه ای بجز کشتار و ویرانی و بی خانمانی در بر نخواهد داشت و به تمام طبقه کارگر جهان آشکارا اعلام نمود. این جنگ سرمایه داران برای سود آوری هر چه بیشتر آنها است و تنها با قدرت اتحاد و همبستگی طبقاتی طبقهً کارگر روسیه و کارگران جهان می توان آن را متوقف نمود.

این شعار طبقاتی قطع جنگ که در انظار بسیاری از توده های کارگر و زحمتکش آن موقع مبهم بود به برنامه سیاسی روشنی تبدیل شد. برنامه ایی که مبارزه موثر و پیگیر میلیونها ستمکش تحت رهبری پرولتاریا را در بر داشت که به نخستین پیروزی پرولتاریا، و به نخستین پیروزی در امر توقف جنگهای امپریالیستی و محو آنها منجر شد.

این اتحاد و همبستگی بین کارگران جهان بقدری قدرت مند بود که قادر شد بر علیه بورژوازی کشورهای مختلف که هم صلح و هم جنگش بحساب کارگران وزحمتکشان بود مبدل گردد. فقط و فقط انقلاب اکتبر بود که پس از صدها سال برای نخستین بار قادر به "پاسخ دادن" به جنگ بین استثمار شدگان و استثمار کنندگان شد.

 

انقلاب اکتبر یگانه سلاحی که برای بسیج توده های کارگر و مردم بر علیه جنگ امپریالیستی بکار برده شد. سعی در تقویت و متشکل نمودن توده های مردم از پایین و افشاء نمودن هر چه بیشتر ماهیت جنگ  نمود. که باعث شد بطور سریع تعداد زیادی از افراد را در زندگی سیاسی اشان فعال و آگاه نماید. قدرت متشکل شدن توده های کارگر و زحمتکش بقدری سریع بود که میلیونها افرادی که از لحاظ سیاسی در بی خبری بسر می بردند به صحنهً سیاست قدم گذاشتند.

بلشویکها به رهبری لنین بدرستی جنبهً اجتماعی و سیاسی جنگ و شاخصهای آن را برای توده های مردم توضیح داده و روشن نمودند. آنها بدرستی عاملان جنگ را طبقه ایی نامیدند که برای حفظ سرمایه اش جنگ به پا می کند، با سیا ستهایش به جنگ ادامه میدهد، با برجسته نمودن این مسئله که این سرمایه و بورژوازی جهانی است که با در دست داشتن تمام امکانات و به سلطه در آوردن نیروی اقتصادی بر جامعه حکم فرمایی می کند. و ماهیت واقعی جنبه امپریالیستی سرمایه بین اللمللی و بانکی و دیپلوماسی روسیه و انگلستان و فرانسه و آمریکا را برای توده های کارگرو مردم افشاء و توضیح دادند و تاکید نمودند بدون بر انداختن قدرت سرمایه و انتقال قدرت به طبقهً کارگر نمی توان از این جنگهای امپریالیستی رهایی پیدا نمود و به یک صلح واقعی و غیر تحمیلی نائل آمد. 

طبقهً کارگر روسیه با در داشتن قدرت شوراها برای قطع جنگ مبارزه و تلاش نمود. و به علت ذینفع نبودن در جنگ بطور مصمم و استوار توانست آنچنان سیاستی را به اجراء در آورد که هم به جنگ خانمانسوز پایان دهد و هم صلح برقرار شود. فقط  در آنصورت کارگران و زحمتکشان توانستند جلو سرمایه داران که پولهای هنگفتی " از قِبل جنگ " بچنگ آورده بودند بایستدند و با متوقف کردن آنها کشور را از ویرانی و قحطی هر چه بیشتر نجات دهند.