Monday, 19 November 2012

بحران سیاسی جمهوری اسلامی

کودتا و اصلاح در رژیم ـ جنگ در منطقه ـ عروج جنبش توده ای
اوضاع سیاسی در ایران بحرانی است، زندگی کارگران و مردم زحمتکش به اوج فلاکت رسیده است. اختلافات درونی رژیم میان دوجناح طرفدار دولت وجناح ولایت فقیه شدت گرفته است. مسئله تحریم ها ی امپریالیستی و احتمال جنگ در منطقه برشدت بحران سیاسی رژیم افزوده است. طرح یارانه ها پا درهوا مانده است واکنون ریال به طوربی سابقه ای سقوط کرده است. به عبارتی وضعیت بحران سیاسی رژیم به حالت اتمام حجت رسیده است و شرایط مادی سیاسی و اجتماعی در ایران تغییراتی را موجه کرده است. این تغییرات فقط ازکانال تعیین تکلیف با وضعیت بحرانی رژیم میگذرد. راههای رفع این بحران شرایطی را مهیا کرده است که می تواند اشکال مختلفی بخود بگیرد. کودتا و اصلاح در رژیم در جهت اهداف تحریمها ،جنگ امپریالیستی در منطقه و یا ایجاد شرایط عینی برای عروج جنبش توده ای راههای محتملی است که می تواند بر اوضاع سیاسی جامعه تاثیر گذار باشد.
شرایط انقلابی پنجاه و هفت که بساط سلطنت را برچید با بسیج گرایش ارتجاع مذهبی توسط خمینی و حمایت سرمایه داری جهانی ازآن سرکوب شد. در چنان شرایطی وجود رژیم اسلامی برای حفظ سرمایه داری ضروری بود.  دوران پس از جنگ سرد تغییراتی را درجهان در پی داشت و جمهوری اسلامی نیزمبرا از آن نبود. جمهوری اسلامی اما برای انطباق با آن می بایستی با سیستم جهانی یک آهنگ شده وخود را درآن ادغام کند. این انطباق شرایطی را ایجاب می کرد که خود با وجودرژیم اسلامی تناقضاتی ایجاد می کرد. جمهوری اسلامی جانشین رژیم شاه بود و در عین حال به ایجاد رابطه رسمی با امریکا از این زاویه نیاز داشت. توسعه تاسیسات اتمی وغنی سازی اورانیوم تحت عنوان ایران اتمی ابزاری برای این کار بود . در رابطه با ایجاد دولت سیاسی سرمایه داری و ایجاد قدرت اقتصادی در ایران تناقضات درونی رژیم اسلامی بیش از بیش شدت یافت . دولت های کارگزاران سازندگی تا توسعه سیاسی را از سر گذراند. یکپارچگی ظاهری احمدی نژاد و رهبری ولایت فقیه با حذف اصلاح طلبان از قدرت و در جریان سرکوب جنبش اعتراضی هشتاد و هشت جای خود را به کشمکش وخط ونشان کشیدن داده است .
 درشرایطی که منطقه و کشورهای عربی زیر پای دیکتاتوری ها را خالی می کرد، کشورهای امریکا و اروپا که خوددرعین حال با بحرانی اقتصادی کم نظیر مواجه شده اند، منطقه را به انبارباروت تبدیل کرده اند. تجهیزات نظامی پشتوانه ای شده برای دخالت سیاسی فعال و دست به نقد در کشورهایی که بحرانهای حکومتی در آنها محتمل است ودر کنار سوریه، ایران هم درمسیر آنها قرار دارد. در داخل رژیم هم اکنون مصداق « در سربالایی اسبها همدیگر را گاز می گیرند » به عینه دیده می شود. اگر دوره ای گردنکشی رژیم دررابطه با امریکا حرف اول را می زد، اکنون با شدت تحریمها ارتباط با امریکا برجسته شده است. در مقابل خامنه ای ولی فقیه و سمبول جمهوری اسلامی تاکنونی جناح دولت احمدی نژاد ناسیونالیست ایرانی را پر رنگ کرده است. اختلافات جناحی در طی هفته های اخیر شدت بیشتری گرفته است. سخنرانی احمدی نژاد در اجلاس سازمان ملل در نیویورک و نیز درمصاحبه های جانبی دال بر ضرورت رابطه دوستانه با دولت امریکا، همزمان بازداشت مشاور وی در ایران، اظهارات مقامات نظامی دراحتمال وقوع جنگ و آمادگی دفاعی ایران، پیشنهاد احمدی نژاد در رفع حصر خانگی موسوی و کروبی، تنش دو قوه قضائیه ومجریه در رابطه با بازدیداحمدی نژاد از زندان اوین، اجرای اقدامات قانونی در رابطه با خانواده رفسنجانی، آماده گی خاتمی برای کاندید شدن در انتخابات آتی رئیس جمهوری، تظاهرات بازاریان در رابطه با افزایش بی سابقه ارزهای خارجی در ایران ، هشدارخامنه ای به سران دو قوه و جواب احمدی نژاد به آن، مناظره شریعتمداری مدیرمسئول کیهان و اصغرزاده از شورای شهر تهران و غیره مواردی است که جدل در موقعیت سیاسی رژیم اسلامی را بنمایش گذاشته است .
بحران سیاسی هشتاد و هشت ووقوع جنبش اعتراضی بر علیه رژیم جمهوری اسلامی خود زنگ خطری برای دولت های امپریالیستی امریکا و اروپا در امکان خارج شدن کنترل اوضاع در جهت منافع سرمایه داری و ناتوانی رژیم بود، لذا تحریمهایی را که برای فشار بر رژیم ایران در جریان مذاکره شروع کرده بودند به شدت افزایش دادند. وقوع جنبش های اعتراضی درکشورهای عربی نیز بلافاصله دولت های امپریالیستی را به عکس العمل کشانید. درگیری های سوریه بر کشورهای منطقه منجمله ایران و ترکیه و عربستان و اسرائیل تاثیر گذاشت وخود احتمال جنگی تمام عیار در منطقه را افزایش داده است. درعین حال که سوریه دو بلوک امپریالیستی را رودرو کرده است برای دولت های امپریالیستی امریکا و اروپا در ناتوفرصتی درجهت یک کاسه کردن بحران سیاسی رژیم اسلامی نیز گردیده است. تحریمهای امپریالیستی که ظاهرا برای فشار سیاسی بر رژیم اسلامی بوده است بیشترین فشار اقتصادی بر زیست و زندگی کارگران و مردم زحمتکش در ایران را تحمیل کرده است. تحریمها فقر و فلاکت درجامعه را افزایش داده است. تنبیه با حربه تحریم فشار بر رژیم با هدف تقویت روند سیاسی درون رژیم و رفع بحران سیاسی آن درجهت تامین منافع حیاتی سرمایه است. رژیم جمهوری اسلامی بار تحریم ها را بر دوش کارگران و مردم زحمتکش انداخته است، ضمن اخراج و عدم پرداخت دستمزد ها به دستگیری وسیع فعالین کارگری و کارگران فعال و نماینده کارگران دست زده اند. درواقع دولت های امپریالیستی با تحریمها جنگ اعلام نشده ای را به کارگران و مردم زحمتکش تحمیل کرده اند. اکنون منطقه خاورمیانه با آغاز یک جنگ احتمالی فاصله ای ندارد وشواهد آن درتنش های اخیر ترکیه و ناتو با سوریه و روسیه خود را نشان داده است. جنگ در منطقه  ناشی از رقابت های بحران زای سرمایه داری جهانی است و درشکل دادن به رژیم های سیاسی و یا تغییر در آنها منجر خواهد شد. جنگ احتمالی برعلیه ایران امروزه از کانال منطقه جنگی در خاورمیانه می گذرد وهدفش نه برداشتن رژیم اسلامی در ایران بلکه جلوگیری از امکان شرایط انقلابی در متن جامعه ای بحران زا با حاکمیتی بحرانی درآن است.
بحران سیاسی دررژیم با افزایش تحریمها به بحرانی حکومتی نزدیک است و هدف از آن تغییراتی در حکومت جهت ادغام در سرمایه داری جهانی وموجه کردن تغییراتی در جامعه است. تحریمها علیه ایران شرایطی را فراهم کرده است که گرایشی در حکومت به ارتباط با امریکا واکنش مثبت نشان داده است. این گرایش چنانچه دست بالا پیدا کند ایجاد تغییراتی در حکومت محتمل است. نزدیکی ایران به سوریه و درگیری نظامی ناتو از طریق ترکیه با آن می تواند ایران را در جبهه جنگ در منطقه قرار دهد ودر این حالت احتمال شرایطی وجود دارد که می تواند رژیم اسلامی را در سراشیبی کامل قرار دهد. در چنین وضعیتی امکان ایجاد شرایط عینی برای عروج جنبش توده ای نیزمحتمل است.
در شرایطی که جنبش کارگری پراکنده است، نه سازمان سیاسی خود را دارد و نه از آماده گی لازم برای دخالت فعال درتحولات سیاسی جامعه برخوردار است می بایست اوضاع را سنجید وضرورت دخالت سیاسی طبقه کارگر در آن را درک کرد. کارگران فعال و فعالین کارگری در مراکز کار و محل زیست کارگران می بایست با هدف تشکیل جمع ها وشبکه های سراسری و با چشم اندازاز اوضاع جاری سیاسی درجه ای از آماده گی درجنبش کارگری را فراهم کنند. اکنون وظیفه اصلی فعالین سوسیالیست کارگری جلوگیری از تفرقه و پراکنده گی در صفوف کارگران و متحد کردن آنها در صفی واحد است .