Wednesday, 29 August 2012

سرمقاله: کمیته هماهنگی وایجاد تشکل های کارگری در ایران

( در رابطه با دستگیری اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری در کرج)
 مجمع عمومی سالیانه کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ( از این به بعد کمیته هماهنگی برای کمک ) در کرج مورد یورش وحشیانه مزدوران رژیم اسلامی قرار گرفت و تمامی فعالین کارگری شرکت کننده در آن به بازداشتگاه برده شدند. اکثریت دستگیرشده گان آزاد شدند وازفعالینی که بیشتردر بازداشت نگهداشته شدند اکنون سه نفر حکم گرفته اند. آنچه مزدوران رژیم از اعضاء کمیته هماهنگی تقاضا می کردند استعفاء از آن بود. این یورش رژیم همچون سایر حرکات ضد کارگری اش از سرکوب اعتراضات کارگری، تشکل های کارگری ، تا ضرب وشتم ، دستگیری و زندانی کردن فعالین آن ریشه در ترس و وحشت رژیم از هر گونه متشکل شدن کارگران و ایجاد تشکل های مستقل و طبقاتی آنان را دارد. و بدرست می دانند که کارگران با ایجاد تشکل های توده ای خویش و ارتقای آن تا سطح مبارزه سیاسی ـ طبقاتی برعلیه سرمایه داری می توانند  بساط موجود را برچینند.
لذا برای کارگران سوسیالیست مبارزه برای آزادی بی قید و شرط فعالین کارگری به مبارزات و اعتراضات و اعتصابات کارگری و ارتقای آن تا سطح ایجاد تشکل و سازماندهی درونی طبقه کارگر گره خورده است و می بایستی به امری دائمی در مبارزه تلقی شود. واکنش عمومی به دستگیری فعالان کارگری و نیزحمله به مجمع سالانه کمیته هماهنگی در کمک به ایجاد تشکل های کارگری نشان داد که جنبش کارگری امروز به خواسته های خود حساس تر از آن است که در برابر بگیر و ببند رژیم از میدان بدر رود، جنبش کارگری امروز خواسته هایش به خواسته های عمومی جامعه گره خورده است و گویای یک ضرورت عینی است. حمله وزارت اطلاعات و انواع دستجات مزدور به نشست آنها و تبلیغات حول آن نه تنها به هدف ننشست، حمایت های عمومی ازدستگیر شده گان و رسوایی بیشتر رژیم را بدنبال داشت. اگر چه کارگران از تشکل های سراسری خود برخوردار نیستند با این حال تلاش فعالین کارگری نشان از مبارزه ای گریز ناپذیر است که ریشه در جامعه دارد و با دستگیری و شکنجه و زندان و حذف فیزیکی نمی توان آن را قلم گرفت . کمیته هماهنگی برای کمک به مثابه تشکل فعالین کارگری در این رابطه شکل گرفت ومی بایست حساسیت لازم را به عملکرد آن نشان داد.
ازآغاز دهه  هشتاد زمینه تشکل های مستقل کارگری در میان کارگران فراهم شد. تاریخن اگرچه سابقه تشکل های کارگری در میان کارگران نفت و برخی صنایع کم تا بیش وجود داشت ولی عمدتن با فعالیت سازمان های سیاسی و فعالین آن شکل می گرفت. آنچه در دوران معاصر در مبارزه کارگری جدید بود ایجاد تشکل توسط خود کارگران و فعالینش در محیط کار بود. مبارزات کارگری که با ایجاد شرایط انقلابی در پنجاه و هفت بلوغ سیاسی خود را نشان داده بود بمحض فراهم شدن زمینه برای ایجاد نهادهای مدنی توسط سرمایه، خود ایجاد تشکل های کارگری را تحرک بخشیدند. (ادغام سرمایه ایرانی در بازار جهانی منوط به ایجاد نهادهای مدنی از جمله در میان کارگران بود ). ایجاد کمیته هماهنگی برای کمک و سایر نهادها در ضرورت یاری رسانیدن به ایجاد تشکل های کارگری در میان کارگران و درخدمت به آن شکل گرفتند. کمیته هماهنگی برای کمک به عنوان تشکل علنی فعالین کارگری یکی از آن تشکل ها بود که هدف خود را در راستای ایجاد تشکل های کارگری بدرست از پایین توسط کارگران تعریف کرد. امروز با نیم نگاهی به گذشت چند سال از تلاش کمیته هماهنگی برای کمک می بایست فعالیت عملی اش را محک زد که البته قبل از همه این اولویت به عهده اعضای آن خواهد بود. ما نیز در این رابطه و از زاویه منافع سوسیالیستی کارگران به این امر علاقمند هستیم و خود را در آن شریک می دانیم طبیعتن ارزیابی از کمیته و عملکردش در جنبش کارگری می بایست با اولویت از منافع طبقه کارگر و در نظر گرفتن فراز و نشیب مبارزه اش صورت گیرد. شکی نیست که استبداد حاکم در ایران توسط رژیم اسلامی و ابزارهایش دائمی و روزمره و با هر جناح و دسته اش بالای سر کارگران و فعالین کارگری بوده است اما اینجا اگر بخواهیم بلند فکر کنیم می توان قطعن گفت  تمامی کم وکاستی های فعالیت کمیته هماهنگی برای کمک را نمی توان با استبداد توضیح داد. سهل انگاری خواهد بود که آنچه را که قادر نبوده ایم به حساب وجود غیر قابل انکار استبداد ببندیم و خود را مبرا کنیم . در همین استبداد تشکل هایی شکل گرفته اند، با وجود تمام هفت خوان رستمی که رژیم هار اسلامی سر راه آنها ایجاد کرده است وغل و زنجیری که بر پای نماینده گان کارگران بسته است. استبداد یک عامل مهم است ولی تنها عامل نمی تواند باشد. سوال این است که اگر امروز کمیته هماهنگی و فعالین آن نسبتن از حمایت توده ای کارگری بر خوردار بودند رژیم جرات میکرد که با اینهمه بیشرمی و وقاحت فعالین کارگری را مورد ضرب وشتم و بی حرمتی قرار داده ، شکنجه و زندانی نماید؟ ازاستبداد رژیم طی سی و سه سال کاسته نشده است ولی هم رژیم در موقعیتی دیگری نسبت به گذشته است و هم موقعیت جنبش کارگری تغییر کرده است. سوال دیگر اینکه کمیته هماهنگی برای کمک برخلاف هدفش در خود خلاصه نشده است؟ یعنی بجای بیرون رفتن از خود و گسترش تشکل های محیط کار در سطح فعالیت های درونی اش باقی مانده باشد؟ آیا فعالیت با کارگران در محل کار و زندگی با فعالیت برای کارگران در خارج از محیط کار نزد کمیته جابجا نشده است ؟. آیا ...نکات دیگری سد گسترش تشکل های کارگری نیست ؟  به تصور ما با توجه به شرایط عینی جامعه، شرایط فلاکت بار اقتصادی برای کارگران از سویی و گسترش اعتراضات طبیعی کارگری بررسی موانع سر راه کمیته هماهنگی برای کمک در متحقق کردن نسبی هدف تعریف شده اش ضروری خواهد بود.

کانون سوسیالیست های کارگری