بحث تعیین حداقل دستمزد كارگران همه ساله، در اسفند ماه آخر هر سال یکی از بحثهای داغ میباشد. اما این بحث تنها به تعیین دستمزد سال جدید خلاصه نمیشود، بلکه در ادامه کشمکشها و مبارزات کارگران برای دستمزدهای معوقه و خواست افزایش آن که از سالها قبل بطور روزمره ادامه داشته، معنی پیدا می کند. بحث بر سر دستمزدها يعنی یکی از عرصه های مهم مبارزاتی بین طبقه کارگر با طبقه سرمایه دار است كه در نبود تشکلهای توده ای کارگری، شورای عالی کار ارگان ضد کارگری رژیم ارتجاعی سرمایه بر سر معیشت کارگران وارد معامله میشود. حداقل دستمزد سال آینده کارگران و مشمولان قانون کار را با ۱٨ درصد افزایش نسبت به سالجاری ٣٨۹ هزار و ۷۵۴ تومان تعیین و تصویب کردند. البته این مبلغ شامل همه کارگران نشده و طبق آمار، بخشی از کارگران را شامل می شود.
در حالیکه هنوز نزدیک به نیمی از کارگران ایران مشمول هیچ گونه قانون حمایتیاي نمی شوند و با قرار دادهای موقت سفید امضاء در بازار کار ایران با شدید ترین شکل در ازاء دستمزدی ناچیز استثمار میشوند، اين در حالی رخ ميدهد که زنان کارگر در کوره پزخانه ها و کارگاههای نمور و تاریک قالی بافی ها و در کارگاههای زیر ۱٠ نفر و یا در خانه هایشان به کارهای مقاطعه کاری مشغولند، با درآمد های بسیار پایین شیره جانشان گرفته میشود و روز به روز فرسوده تر می شوند و با نشانگر شدن اولین علائم بیماری به مانند کالایی به درد نخور از بازار کار حذف می شوند. این طیف از کارگران مشمول هیچ قانون کار و بیمه های اجتماعی نیستند. در حالیکه یک کارگر برای امرار معاش مجبور است بین ١٢- ١٣ ساعت در شبانه روز کار کند و در شرایطی که هر روزه کارگران با کابوس اخراج شدنشان یا از کار بیکارشدنشان دست و پنجه نرم میکنند، یا میلیونها کارگر و خانوادههایشان که از دایره تامین اجتماعی خارج اند به حال خود رها شده اند، و يا نيز کارگران زیادی که دستمزد معوقه دارند و یا از کار اخراج و در مرز بین مرگ و زندگی اند از مشمولیت حداقل دستمزد تعیین شده در سال ٩١ برخوردار نمی باشند. این در شرایطی است که خط فقر مطلق در ایران در سال ٨٩ بیش از یک میلیون تومان بود و دستمزد کارگران٣٠ ٣ هزار تومان در ماه تخمین زده شد، و از آن جایی که امسال با نرخ تورم سرسام آوری که با طرح هدفمند کردن یارانه ها و تحریمهای اقتصادی و نرخ بالاي ارز ایجاد شده است، بطور جدی زندگی و معیشت میلیونها کارگر و زحمتکش در معرض خطر است و قطعاً خط فقر بسیار بیشتر از این رقم را شامل میشود.
از طرف دیگر کارگران در گرانی و تورم لجام گسیخته هیچ نقشی ندارند بلکه این کاملاً ارتباط مستقیم با سود پرستی و سیری ناپذیری سرمایه داری دارد. البته این تنها مختص به نمایندگان سرمایه داری در ایران نیست که به ارتباط بین تورم و دستمزد بالای کارگران اشاره می کنند، بلکه این از شگردهای سرمایه داری جهانی هم میباشد که با همین حربه به جنگ طبقه کارگر و ساقط نمودن مطالبات آنها رفته است. بویژه در چند سال اخیر که سرمایه جهانی دچار بحرانهای اقتصادی شده اولین اقدام برای برون رفت از این شرایط را حمله به دستمزدها و مطالبات کارگران در دستور خود گذاشته است. در ایران اما حمله سرمایه داران به سطح معیشت کارگران و زحمتکشان بمراتب فاجعه انگیزتر است، با سقوط غیر مترقبه ارزش ریال و تعمیق خط فقر و شکست عملی طرح هدفمندی یارانهها و تحریمهای اقتصادی، افزایش بیکاری و تورم و تعطیلی روزافزون مراکز تولید و... همراه شد و فاصلهی درآمد با هزینهها را به شکافی عمیق مبدل کرده است.
منظور نمایندگان سرمایه از تورم افزاینده این است که افزایش دستمزدها عملاً حمله و تهاجمی به سود سرمایه داران است که آنها هم برای جبران سود از دست رفته، قیمتها را افزایش داده و بر تورم موجود در جامعه خواهند افزود. بنابراین عامل اصلی این گرانی و تورم خود سرمایه و عاملین آن هستند، برای کنترل تورم احتیاجی به فقر و گرسنگی دادن طبقه کارگر نیست، بلکه افسار را باید به طبقه سرمایه داری زد که حیاتش را به مکیدن شیره جان طبقه کارگر و زحمتکشان گره زده است. آنچه در جامعه ایران تورم سر سام آوری ایجاد نموده، هدفمند کردن یارانه ها و تحریم های اقتصادی است که بهای سنگین آن را باید طبقات زحمتکش این جامعه بپردازند و سود آن را سرمایه و نمایندگانش به جیب بریزند . آنچه عرصه را بر زندگی انسانی طبقات مزد بگیر و زحمتکش این جامعه تنگ می کند و باعث گرانی و تورم روز افزون میشود، سرمایه دارانی هستند که به دنبال سودآوری بیشتر و به بهانه ورشکستگی و عدم سود آوری کافی، سرمایه خود را از یک شاخه به شاخه دیگر منتقل نموده و عملاً جامعه را در بسیاری از زمینه های ضروری با کمبود مواجه می نمایند. و بخصوص در شرایط امروزه که جامعه با تحریم های اقتصادی شدید روبرو است، دست به احتکار و انبار مواد مورد نیاز مردم می زنند و به اصطلاح بازار سیاه برای نیازهای اولیه مردم ایجاد می نمایند.
كارگران با فروش نیروی كار و تولید، تمامی نعمات موجود در جامعه ، ثروت و رفاه را ایجاد می کنند، و این حق را دارند که همیشه خواهان یک زندگی انسانی و شرافتمندانه برای خود و سایر طبقات زحمتکش این جامعه باشند و برای گرفتن این حق انسانی هم چاره ای جز مبارزه پیگیر و متشکل ندارند. همه ی این تلاش های مذبوحانه البته به خاطر این است كه دستمزد كمتری به کارگران تعلق گیرد و سود بیشتری نصیبب سرمایه داران شود . بنا براین انتظار دستمزدی متناسب با یک زندگی متعارف حتی، از سرمایه داری و شورای عالی کار (بخوان شورای عالی سرمایه) داشتن به واقع انتظاری بیهوده و عبث خواهد بود. بهمین دلیل، مبارزه برای افزایش دستمزد به عنوان بخشی از اولویتهای مبارزهی طبقاتی تعطیل ناپذیراست. مضاف بر این که تشکلهای کارگری در شرایط موجود میتوانند از هم اکنون رقم حداقل دستمزد مورد نظر خود را با استدلال و ارزیابی اعلام کنند بايد برای دستیابی به آن در اين مسير وارد عمل و مبارزه نيز شوند.
تمامی کسانی که در سرکوب و تحمیل فضای اختناق و ضد انسانی به کارگران تا به امروز نقش اصلی را داشته اند، در دعواهای جناحیشان بر این قصد هستند که از طبقه کارگر به عنوان اهرم فشاری برای رسیدن به اهداف سودجویانه سیاسی شان استفاده نمایند. باید این را در نظر داشت که تجربه سی و چند سال سرکوب و بی حقوقی مطلق کارگران و اقشار پایینی جامعه توسط آنها و جنایات رژیم اسلامی در ایران بر کسی و خصوصا کارگران پوشیده نیست و بنابراين مبارزه امروز کارگران به مبارزه برای بدست آوردن آزادی در جامعه گره خورده است، این مبارزه نمی تواند دستبرد شورای عالی کار به سفره کارگران و وضعیت اسفناک معشتی میلیونها خانواده کارگری را در نظر نداشته باشد. نمی تواند حاکمیت استبداد را هدف قرار داده ولی بر ایجاد تشکل های کارگری توسط کارگران و دخالتگری آنها در تنظیم قوانین خط بطلان بکشد.
دستمزد پولی است که کارگر در ازای فروش نیروی کاراش می گیرد. معلوم است که کارگر باید تعیین کند نیروی کارش را به چه قیمتی بفروشد. تعیین دستمزد نه در حیطه تصمیم گیری شورای عالی کار و سرمایه داران است و نه کارفرما، نمایندگان واقعی کارگران و تشکلهای مستقل کارگری باید هر سال حداقل دستمزد را تعیین کنند. در غیاب یک چنین جنبش متشكل قدرتمندی است که این مزدوران سرمایه به خودشان اجازه می دهند این چنین به حقوق کارگران و زحمتکشان هجوم ببرند. یورش اینبارهی سرمایه داری ایران، یک یورش سراسری به حقوق و مطالبات رفاهی و سیاسی نداشتهی کارگران و توده های زحمتکش است. فعالین چپ کارگری به درستی این را می دانند که هر نوع مطالبهی حتی صنفی کارگران امروز به مطالبات سیاسی شان گره خورده است. حتی خواست افزایش دستمزدها به سطح یک زندگی انسانی نیز نیاز به دست بردن به ساختارهای سیاسی و اقتصادی این رژیم و در نهایت به سرنگونی کامل آن بسته است.
ما شاهد آن هستیم كه کارگران زیادی از کار اخراج شده اند و برای زنده ماندن دست و پنجه نرم می کنند و بدرستی اعتراض می کنند، تجمع و تظاهرات می کنند، اعتصاب می کنند و در جاهایی که امکان داشته اند مبارزات خود را یکصدا پیش میبرند و حاصل آن تلاش برای ایجاد تشکل و انتخاب نمایندگانشان است. بخشی از رهبران کارگران در زندان هستند. کارگران فشارهای زیادی را متحمل میشوند که تشکل هایشان را به یغما نبرند، در مقابل اذیت و آزار و شکنجه و بیکاری مقاومت کرده و بدرست ابزار مبارزه شان را حفاظت کرده اند. با اتکاء به این تجارب گرانبها است که امروز طبقه کارگر با پرچم انقلابی خود پا در میدان مبارزه خواهد گذاشت و هر درجه از تحقق خواسته های حتی صنفی خود را به عقب نشاندن و در نهایت سرنگونی این رژیم گره خواهد زد. این پیامدی است که هر روز و در جریان زندگی روزمره برای طبقه کارگر تکرار می شود که کارگران تنها با یک مبارزه آشتی ناپذیر با سرمایه داری و نمایندگان رنگارنگ آن در حاکمیت یا کنار حاکمیت، می توانند حقوق و مطالبات خود، از جمله بالا بردن دستمزد تا یک سطح انسانی و شرافتمندانه را متحقق سازند.
از تمام تاریخ سرمایه داری می توان این نتیجه را گرفت که هیچگاه به تمایل و خواست خويش به مطالباتِ طبقه کارگر پاسخ مثبت نداده است، بلکه تمامی پیشروی های طبقه کارگر با مبارزه متشکل و اتکاء به نیروی طبقاتی اش بدست آمده است و سرمایه داری در مقابل از هر فرصتی، با بهانه ها و ترفندهای عوام فرییانه برای باز پس گیری این دستاوردها استفاده می نماید. طبقه کارگر ایران، امروز نه در همکاری با سرمایه داری بلکه در مقابله و مبارزه تعرضی به این نظام است که می تواند به مطالباتش دست یافته وآن را حفظ کند.
کانون سوسیالیست های کارگری
مارچ ٢٠١٢
http://socialistworkers.blogspot.com/
kargar.socialist@gmail.com
Facebook: Kanone Socialisthaye Kargari