نوشته: سحر صبا
بحرانهای عمیق اقتصادی سرمایه جهانی در چند سال اخیر سبب خیزشها و انقلابات نیمه تمام در اقصی نقاط دنیا بویژه کشورهای عربی و آفریقای جنوبی گردیده، و به اعتصابات و اعتراضات گسترده ضد سرمایه داری در اغلب کشورهای اروپایی و آمریکایی دامن زده است. ابعاد وسیع این حرکتها با شرکت آحاد توده های میلیونی مردم، تاثیرات رو بجلو داشته کمک نموده تا فضای سیاسی این جوامع بدرجه ای دمکراتیزه شده و راه را برای به میدان آمدن جنبش کارگری و پیشروانش هموارتر گرداند اما هنوز جنبش کارگری و فعالین سوسیالیستی آن آنچنان که انتظار میرود از اتوریته قوی سیاسی برخوردار نیستند که بتوانند توازن قوا را به نفع طبقه کارگر سمت و سو داده و توده های تهیدست و زحمتکش معترض را حول پلاتفرمی گرد آورند که بتوانند در سرنوشت آتی خود نقش بازی کنند.
بهمین دلیل سرمایه داری هار جهانی که از این حرکتها بشدت در هراس است با کمک مرتجعین محلی این کشورها در پی آلترناتیوهای بورژوایی برآمده و در صدد است تا این حرکتها را در نطفه خفه نموده وحکومتهای دست نشانده خود را حاکم نماید. نقشه های شوم امپریالیستی تا کنون آنطوری که بخواهد بعلت ادامه دار بودن این اعتراضات، اعتصابات توده ای و شورشهای خیابانی موفق نشده است به این نیت شوم دست یابد. این حرکتهای انقلابی زمانی می تواند این توطئه های مرتجعین داخلی و امپریالیستی را افشاء نموده و حرکت رو به جلو را به نفع خود تغییر دهد که نشانی از حضور طبقه کارگر متشکل با آلترناتیو کارگری در میدان را داشته باشد. گرچه حضور کارگران و زحمتکشان در طیفهای وسیعی در این حرکتها حضور داشته و دارند اما از آنجاییکه به شکل یک طبقه متشکل ظاهر نشده اند در نتیجه فاقد آن قوای طبقاتی متمرکز و متشکلی هستند که بتوانند سکان رهبری جامعه را بعهده بگیرند. اما در میان این حرکتهای وسیع جهانی یک حرکت که اخیرا شروع شده است، قابل تامل و توجه است، اعتراضات توده ای و اعتصاب یکپارچه و میلیونی کارگران نفت نیجریه است. کارگران با اعتصابات عمومی و تجمعات در میادین و خیابانها به شکل یک نیروی وسیع و متشکل از صنایع نفت متحد با کارمندان بخش این صنایع و کارکنان حمل و نقل و نیز سایر بخشهای اقتصادی کشور به میدان آمده اند. با ظاهر شدن به نیروی طبقاتی خود دولت سرمایه نیجریه را وادار نمودند ازسیاست حذف یارانه های مواد سوختی (روز اول ژانویه بدنبال اجرای طرح یارانه های بنزین از سوی دولت و افزایش قیمت آن از ۲۵ سنت به ۹۹ سنت) که قیمت آن را به چند برابرافزایش داده بود یک گام به عقب به نشیند.اولاً با این عقب نشینی کارگران فقط موفق شده اند به بخشی از خواسته های خود دست یابند. به این دلیل که با کاهش سی درصد قیمتها اما هنوز موفق به بازگرداندن به نرخ قبلی نشده اند. دوماً این حرکت از جانب کارگران به معنی تجدید نظر و پایان دادن به سیاست نئولیبرالی دولت نیجریه میباشد در حالیکه هنوز تجدید نظر اساسی در این راستا صورت نگرفته است. آنچه به این حرکت مهم و بزرگ ویژگی میدهد، این اعتصاب را طبقه ای شروع نموده و سازمانیابی آن را به دست گرفته است که نقش اقتصادی و سیاسی مهمی در حیات جامعه نیجریه را دارد به این معنا که اتحادیه های کارگری این صنعت مهم نفتی با سازماندهی صفوف اعتراضی تمام کارگران و شاغلین موجود بخشهای مربوط به آن توانسته اند مهمترین بخش اقتصادی دولت نیجریه را فلج نموده و جامعه را حول این حرکت خود تحت الشعاع قرار بدهند. کارگران نفت نیجریه هر چند تا کنون به کل خواسته های مطرح شده خود نرسیده اند اما حرکتشان تا اینجا از پتانسیل و نیروی بالقوه ای برخوردار است، که نقطه عزیمت آن میتواند نمونه ایی از شروع یک حرکت کارگری در سطح جهان و الگویی برای سایر کشورهایی باشد که در حال تغییر و تحولات اجتماعی هستند. دولت نیجریه مانند هر دولت سرمایه داری دیگر تنها راه ممکن را برای مقابله با این حرکت سرکوب دانسته، با دست زدن به حمله وحشیانه و بکار گیری اوباشان سرکوبگرش، که به کشتن و زخمی شدن تعداد زیادی از کارگران ختم شده نتوانسته کار به جایی ببرد و خللی در اراده آهنین کارگران بوجود بیاورد و از ترس اینکه مبادا دامنه این اعتصابات کل موجودیت نظام حاکم سرمایه نیجریه را مورد هدف قرار دهد بناچار تن به پاره ای از خواسته های آنها داده است. دولت به این سرکوبها اکتفا ننموده، برای درهم شکستن و عقب راندن این اعتراض بزرگ کارگری با توسل به عملیات تروریستی اسلام گرایان مرتجع و افراطی که به بمب گذاری و انفجار انجامیده است و نتیجه آن کشتن و زخمی شدن صدها نفر بوده است، تلاش نموده با ایجاد فضای رعب و وحشت حرکت کارگران نفت نیجریه را از مسیر واقعی و انقلابی خود خارج نموده ، اما این اعمال ضد انقلابی و توطئه گرانه هم نتوانسته تاثیری در این حرکت بوجود بیاورد. در طی مصاحبه هایی که با توده های مردم نیجریه در ارتباط با این حرکتهای ضد انقلابی اسلام گرایان بعمل می آید دولت را عامل اصلی این اغتشاشات و کشت و کشتار معرفی می نمایند. آنها دقیقا به عملکرد های دولت در منحرف کردن حرکتهای انقلابی جنبش کارگری نیجریه واقف هستند. دولت از این وحشت دارد تحرک اعتراضی توده های میلیونی و موفقیت اتحادیه های کارگری در تحمیل این عقب نشینی به دولت، از اعتراضات و اعتصابات کنونی فراتر رود و سیستم سیاسی ـ اقتصادی دولت نیجریه را به چالش بگیرد.
نیجریه پرجمعیت ترین کشور و دومین اقتصاد بزرگ قاره آفریقا با داشتن ذخایرنفتی و تولید و صدور آن از ثروتمندترین وغنی ترین کشورهای افریقائی محسوب می شود. البته کارگران و توده های محروم جامعه، یعنی بیش از ۷۰ درصد جمعیت ۱۶۰ میلیون نفری نیجریه که با درآمد زیر دو دلار (معادل قیمت دو لیتر بنزین پیشنهادی بانک جهانی پول!) زندگی می کنند. این کشور در حالی که یکی از ثروتمندترین کشورها ست اما اکثریت قریب باتفاق آن در فقر و فلاکت و بدبختی بسر میبرند. و دولت سعی نموده از نظر اجتماعی و فرهنگی جامعه را در عقب مانده ترین شکل حفظ نماید، آنطور یکه مشهود است در سالهای اخیر این کشور بیشتر به خاطر جنایات جریانات اسلامی حاکم بر ایالات شمالی آن، به خاطر سنگسار زنان و کشتارهای مذهبی، در سطح جهانی مورد توجه بوده است.
قطعا چنین کشوری با این ذخایر نفتی که بیشترین درآمد اقتصادی کشورش از طریق فروش نفت حاصل میشود نمی تواند از فساد و رشوه و رانت خواری در میان سران حکومتی بدورباشد. این فساد سیاسی ـ اداری نیجریه نمی تواند توجیه گر فقر و محرومیتی باشد که این کشور ثروتمند را به یکی از بزرگترین زاغه نشینان جهان تبدیل کرده است.
با توجه به اینکه بافت اقتصادی جامعه ایران تا حدودی شبیه نیجریه میباشد و درصد بالایی از اقتصادش بسته به تولیدات نفتی اش است. به عنوان یک نمونه مشخص وآشکار این فساد و رانت خواری در میان سران حکومتی را ما در ایران به عینه مشاهده می نمایم و می بینیم که نتایج و تاثیرات آن چه پیامدهای مخرب اجتماعی و اقتصادی برای کارگران و توده های فرودست جامعه ببار آورده است. آنچه به این اعتصاب ویژگی میدهد این است که، این اعتصاب باعث شد کارگران شریان اصلی اقتصاد کشور نیجریه یعنی صنعت نفت را متوقف نمایند، و همچنین این اعتصاب باز تاب و تاثیرات مهمی در نیجریه و سراسر جهان به عنوان نمونه ایی موفق از یک حرکت کارگری داشته است. این می تواند مبنایی از یک حرکت متشکل و منسجم کارگری برای طبقه کارگر سایر کشورهای جهان باشد که در حال مبارزه ضد سرمایه داری با سیاستهای نئولیبرالیستی و بحرانهای موجود سرمایه جهانی هستند و همچنین دیگر کشورهای عربی و آفریقایی که با انقلاب نیمه تمام خود هنوز در صحنه مبارزه طبقاتی حضور دارند، بویژه برای کشوری مانند ایران که به عنوان یکی از کشورهای بزرگ نفت خیز جهان بافت اقتصادی جامعه اش بسیار مشابه نیجریه میباشد و اقتصاد آن بیشتر وابسته به این صنعت است.
جنبش کارگری نیجریه با این اعتصاب گرچه قدمهای موفقیت آمیزی رو بجلو برداشته است اما هنوز به همه خواستهای مطرح شده خود نرسیده است، تا همین سطح هم که دولت سرمایه را وادار به عقب نشینی نموده ، می تواند حامل درسهای با ارزش و گرانبهائی برای طبقه کارگر و جنبش کارگری نیجریه و کشورما باشد. گرچه رژیم حاکم بر دو کشور و وضعیت جنبش کارگری نیجریه و ایران تفاوتهای مهمی از برخی جهات را دارا میباشند اما دارای وجه مشترکهایی نیزهستند که می توانند از تجارب یکدیگر بیاموزند. این تشابهات رامی توان درحکومت های مستبد، نقش اقتصاد نفتی درهر دو کشور، نقش آنها درپیشبرد سیاست های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی توسط هردوکشورازجمله : سیاست هدفمند کردن یارانه ها، و دارا بودن صنعت نفت تحت عنوان یکی از صنایع مهم و مادر نام برد. با توجه به سازماندهی چنین اعتصابی در نیجریه و بدرجه ای موفقیتهای حاصل از آن این سوال را پیش روی ما می گذارد موانع و معضلات موجود جلو روی کارگران صنعت نفت در ایران چیست با وجود اینکه این صنعت یکی از صنایع مادر است و بالاترین درآمد را از جهت اقتصادی بخود اختصاص میدهد مانند کارگران نفت نیجریه این امکان را ندارند که به چنین اعتصابی دست بزنند. در حالیکه ما شاهد بودیم همین نیروی کارگری در انقلاب ۵٧ نقش مهم و اساسی در سرنگونی حکومت سلطنتی را ایفا نمودند. بعد از انقلاب کارگران شرکت نفت شوراهای واقعی خود را به نیروی کارگران ایجاد نمودند. این شوراها دستاوردهای واقعی برای کارکنان صنعت نفت داشت. در مدت زمانی که این شوراها وجود داشت خیلی از خواستههای کارگران صنعت نفت برآورده شده بود. مثل کم کردن ساعت کار، دو روز تعطیل در هفته، بالا بردن حقوق، آسان کردن وام مسکن، از بین بردن تبعیض بین کارگران و کارمندان، تشکیل تعاونی مسکن که اولین تعاونی مسکن در ایران بود. تشکیل این تعاونی مسکن در کارخانههای دیگرهم تاثیر خود را گذاشت و آنها هم تعاونی مسکن تشکیل دادند. هم چنین استخدام رسمی کارگران پیمانی، تشکیل تعاونی صندوق وام، برای کمک به کارگران جنگزده. در بهتر نمودن شرایط کار و تنظیم کردن ساعت کار و شیفت کارگران بهبودیهای قابل توجهی از جانب شورا صورت گرفت. متقاعد نمودن کارگران و جلوگیری از رفتن آنان به جنگ ارتجاعی ایران و عراق. ایجاد شورای سراسری کارگران ما بین شهرهای بزرگ که دارای صنایع نفت بودند. در سال ۶۱ این شورا با حضور نمایندهگان پالایشگاههای تهران و آبادان و اصفهان و تبریز در تهران جلسه گذاشت.
چرا در شرایط امروزه که اوضاع بمراتب بحرانی تر از قبل از انقلاب میباشد تا جاییکه جامعه ایران با یک اقتصاد ورشکسته و بحرانهای عمیق اقتصادی روبرو است چنین شرایطی برای وقوع چنین اعتصابی در صنایع نفت ما موجود نیست؟ پاسخ این سوال را بهتر است متوجه شرایطی که کارگران صنعت نفت ایران امروزه دارند نماییم .
لازم است به وضعیت کارگران شرکت نفت ایران در شرایط فعلی و گذشته مروری نمود، تا بتوان متوجه این تغییرات و تفاوتها شد. در گذشته بر خلاف امروز کلیه صنایع نفت دولتی و استخدامها رسمی بودند و بخش پیمانکاری و استخدام با قراردادهای موقت درصد کمی از کارگران را شامل میشد. امروزه با پیاده کردن اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی مبنی بر خصوصی سازیهای بخش های عمده از صنایع نفت و پالایشگاها به بخش پیمانکاری و بنگاه های خصوصی که عمدتا از افراد و شرکتهای وابسته به حاکمیت هستند سپرده شده اند..در گذشته کلیه کارکنان وزارت نفت حتی حق اعتصاب در چهار چوب قانون را داشتند که تا قبل از انقلاب در چندین نوبت کارگران دست به اعتصاب زدند که به بخشی از خواسته ها و مطالبات کوتاه مدت خود دست یافتند. در حال حاضر در مجموعه صنایع نفت، با تعداد بسیار زیادی از کارگران استخدامی با قراردادهای موقت و سفید، فاقد مزایا و بیمه و هر گونه تشکل توده ای و مستقل روبرو هستیم که حتی دستمزدهای آنان گاهی تا شش ماه یا بیشتر، پرداخت نمیشود. و در صورت هر گونه اعتراضی مورد سرکوب و یا اخراج دستجمعی قرار می گیرند از آنجا که بخشی از این کارگران قراردادی در قسمتهایی که مربوط به تولید و توزیع و یا بخشهای کلیدی نفت است، مشغول به کار نیستند در صورتی که به بی حقوقی و شرایط نامساعد کاری خود دست به اعتصاب هم بزنند، اختلالی در تولید و توزیع و صادرات نفت خام بوجود نمی آید و اعتصابات آنها به تنهایی تاثیر گذار نخواهد بود. به همین جهت سازماندهی جهت اعتصابات هدفمند و تاثیر گذار، شکل پیچده تری نسبت به گذشته به خود گرفته است. به این ترتیب فعالین پیشرو کارگری و سوسیالیست این عرضه در کنار کلیه کارگران و کارمندان صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و دیگر صنایع و کارکنان بخش های دولتی و خدماتی، با برای به میدان آمدن باید علل و مکانیزمهای موجود این حرکت را پیدا نمایند .
کارگران صنعت نفت نیجریه از این جهت و به این دلیل توانسته اند به اعتصاب هدفمند و تاثیر گذار دست بزنند و دولت را وادار به عقب نشینی نمایند، در اتحادیه های کارگری متشکل و سازمان داده شده اند. طبقه کارگر ایران فاقد تشکلهای توده ای خود میباشد. امروز صنعت نفت و سایر بخشهای آن با این کمبود روبرو هستند بر خلاف گذشته (رژیم سابق) که حداقل کارگران نفت از تعدادی سندیکا برخوردار بودند. این سندیکاها دارای سنتهای رادیکال بودند که فعالین سوسیالیست کارگری در هدایت و سازماندهی آن نقش چشمگیری داشتند. امر تشکل یابی همیشه در دستور کار کارگران قرار دارد. استبداد حاکم در هر دوره ای عامل اصلی بازدارنده در شکل گیری این تشکلها بوده است. از طرف دیگر کارگران برای حداقل مطالبات اقتصادیشان چاره ای جز مبارزه و اعتصاب ندارند. در این کشمکش و مبارزه امکان دست یافتن کارگران به خواسته هایشان بستگی به میزان متشکل شدن آنها دارد و در این صورت است که کارگران، بورژوازی را برای ایجاد تشکل هایشان به چالش می کشند. در بسیاری مواقع برای پیشبرد مبارزه، کارگران برای عبور از این مانع نیاز به تشکلهای علنی و نیمه علنی و حتی کمیته ها یا محافل مخفی پیدا می کنند که بطور تعطیل ناپذیر امر سازماندهی کارگران را پیش ببرند. و فعالین این نوع تشکلها باید بتوانند در ایجاد پیش شرطهای لازم تلاش نموده تا در مقطعی که طبقه کارگر به توازن قوای مناسب دست یافت این تشکلها از موقعیت مناسب استفاده نموده کارگران را در سطح وسیعتری متشکل نمایند. و فرصتهای طلایی که برای طبقه کارگر بدست می آید تا سرمایه و بنیانهایش را به مصاف بطلبد از دست ندهند. اما این امر بدون نقش مستقیم و فعال، کارگران فعال سوسیالیست و سوسیالیستهای کارگری عملی نخواهد شد. این نقش کلیدی را فعالین سوسیالیست کارگری در شرکت نفت در دوره های مختلف و طی رژیمهای استبدادی بخوبی ایفا نموده اند. بطور واقعی چیز جدیدی نیست. در این دوره هم امر سازمانیابی کارگران شرکت نفت دقیقا به میزان فعالیت و به صحنه آمدن این پیشروان کارگری و فعالین سوسیالیستی گره خورده است و باید دقت شود با توجه به استبداد حاکم و نیروهای سرکوبگر از چه تاکتیکها و روشهای مبارزاتی برای پیشبرد این امر مهم استفاده شود.
مانع دیگرغیر از تشکل که سبب پراکندگی کارگران شرکت نفت میباشد همانطوریکه اشاره شد طرحهای پیمانکاری و قراردادهای موقت کار است که کارگران را با دست زدن به هر اعتراضی به وضع موجودشان با خطر اخراج مواجه میسازد. اگر شرایطی که رژیم سرمایه جمهوری اسلامی با سرکوب و تحمیل قراردادهای موقت به کارگران صنعت نفت تحمیل نموده است از متشکل شدن و دست زدن به هر اعتراض و اعتصابی آنها را باز میدارد این بدین معنا نیست که کارگران نفت ایران به شرایط خود آگاه نیستند و یا از سنتهای قوی مجامع عمومی و متشکل شدن بدورند با استفاده از این سنتها و مجامع عمومی کارگران نفت در دوره های قبل در بدست آوردن خواسته هایشان موفق بوده اند.
نوان مثال: اعتصاب بزرگ پالايشگاه نفت آبادان در ۱۳۵۱ يکی از حرکتهای موفقی بود که سازماندهی کارگران با نقش مستقیم محافل سوسياليست و چپ راديکال جنبش كارگری در محقق شدن آن امکانپذیرشد. فعالین سوسیالیست کارگری در تبليغ و ترويج و سازماندهی کارگران در این اعتصاب نقش محوری را ایفا نمودند. از دوره رضا شاه تا دوره جنگ جهاني دوم، و از کودتاي ٢٨ مرداد ۱۳۳۲، در آبادان دامنه اعتراضات و اعتصابات کارگران نفت در سطح وسیعی ادامه داشت، و این کارگران جزء ڀيشروترین کارگران جنبش کارگری ایران بودند. و به دلیل در دست داشتن تجارب تاريخی مبارزات قبلی کارگری، از دوران يوسف افتخاری و علی اميد، حتی نسبت به ساير پالايشگاههای نفت ايران، چند گام جلوتر بودند. و همچنين همه اين اعتصابات کارگری در نفت در طول تاريخ ۸۶ سالهاش، نميتوانست بدون نقش کارگران فعال سوسیالیست و فعالین سوسیالیست و راديکال پیش برود و ادامه ڀيدا کند. با اتکاء به این زمینه های قوی و سابقه مبارزاتی درخشان کارگران صنعت نفت بود که انقلاب بهمن با اعتصاب سراسری کارگران شرکت نفت به پیروزی رسید
تاريخ ۸۶ ساله شرکت نفت مملو از فراز و نشیبها و شکستها و پیروزیهایی است که همچون گنجینه گرانبهایی کارگران ایران بویژه کارگران شرکت نفت از تجارب و سنتهای آن در هر مرحله از مبارزه طبقاتیشان از آن علیه بورژوازی استفاده نموده و می نمایند. امروز اگر کارگران شرکت نفت ایران با چنین شرایط عینی روبرو نیستند که همچون هم طبقه های نیجریه اشان دست به اعتصاب بزنند این به این دلیل نیست که آنها کمتر از کارگران نیجریه با تورم و بحرانهای اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند یا سیاستهای ضد کارگری نئولیبرالی با حذف یارانه ها و تحریمهای اقتصادی کمرشان را خم ننموده است. مشکل اساسی امروز طبقه کارگر ایران بویژه کارگران شرکت نفت فقدان تشکلهای توده ای بعلاوه اجرای قراردادهای سفید و موقت میباشد، که کارگران را با عدم امنیت شغلی در سطح وسیعی روبرو ساخته است..برای دست یافتن به پیش شرطهای یک اعتصاب سراسری اولین اقدام فوری از جانب کارگران شرکت نفت مبارزه برای لغو قراردادهای موقت و سفید است همزمان با تحمیل این خواسته ایجاد تشکلهای توده ای و برقراری صندوق مالی کارگری میباشد. صندوق مالی کارگری یکی از ضرورتهای هر اعتصابی است که در اولویت قرار دارد. تجربه اعتصا بات بزرگ نشان داده است که قطعا هیچ اعتصابی بدون پشتوانه مالی و صندوق مالی کارگری نمی تواند تحقق یابد. امروز این یکی از معضلات و کمبودهای جنبش کارگری ایران و کارگران شرکت نفت میباشد. لازم به یادآوری است که کارگران صنعت نفت در زمان شاه با ایجاد این صندوقها حامل تجارب و سنتهای قوی میباشند. بعنوان مثال در اعتصاباتی که کارگران نفت در گذشته با آن مواجه بوده اند ، صندوق مالی کارگری نقش اساسی در رابطه با کمک به کارگران اعتصابی، اخراجی و تبعیدی داشته است. زمانیکه نمايندگان کارگران نفت اخراج و تبعید میشدند، مشکل حمايت و تامين هزينه خانوادههای کارگران نفت تبعيدی و اخراجی در مقابل کارگران قرار میگیرد، از اين رو فعالين سوسیالیست و ڀيشروان کارگری در محلات مسکونی کارگری به منظور بحث و تبادل نظر، دست به جلسات متعددی میزنند. رهبران کارگری حول ايجاد صندوق مالی مخفی کارگری سازماندهی میشوند. جلسات اعضاء رهبری صندوق مالي کارگری، به دليل جو خفقان ساواک در پالايشگاه نفت آبادان، مخفی برگزار ميگرديد. اما کارگران هر ۲ هفته يکبار که در حسابداری شرکت نفت دستمزدهای خود را ميگرفته اند، کمک مالی خود را داوطلبانه به حساب صندوق ذخيره کارگری جهت کمک به خانوادههای کارگران تبعيدی ميريختند. بعلاوه اين صندوق مالی کارگری به کارگران کم درآمد هم وام بدون بهره پرداخت مينموده است. اما هدف اصلی اين صندوق مالی، ياری رساندن به کارگران اعتصابی و مبارزات کارگران بود. ایجاد چنین صندوقهای مالی امروزه بیش از پیش برای کارگران نفت ضرورت یافته، اما با توجه به وضعیت و شرایط بد مالی کارگران و اینکه در برخی بخشهای صنعت نفت کارگران با ماهها حقوقهای معوقه روبرو هستند، امکان برپایی این صندوقها در سطح محلی با دشواریهایی همراه میباشد. اما راز موفقیت کارگران نیجریه در این است که با داشتن تشکلهای اتحادیه ای معضل و مشکل مالی اشان در دوران اعتصاب حل است. در کل می توان این نتیجه را گرفت که کارگران در صورت متشکل شدن و دارا بودن تشکلهای مستقل و توده ای کارگری می توانند مشکلات مالی خود را هم تا حدود زیادی حل نمایند. امروزه می بینیم که بورژوازی ایران ضمن اینکه مانع اصلی ایجاد تشکلهای توده ای کارگران است و هر حرکتی را در این رابطه با شدت سرکوب می نماید. از طرف دیگر با بیکاریها و تورم سرسا آوری که به کارگران تحمیل نموده است برای حل این مشکل با کمک نیروهای واسطه گر امپریالیستی از جمله " سولیدارتی سنتر" می خواهد جنبش کارگری را فاسد نموده و استقلال مالی و اقتصادی کارگران را خدشه دار نماید و به شیوه از بالا آن را حل کند. جنبش کارگری ایران با اینکه این خطر بطور مداوم تهدیدش می کند اما با هشیاری رهبران عملی آن و کارگران آگاهی که عواقب این دسیسه کثیف و ننگین را می دانند تا کنون بطور جدی در جهت افشا گری و مبارزه با آن پرداخته اند و رژیم سرمایه جمهوری اسلامی را برای متشکل شدن و ایجاد تشکلهای توده ای خود به چالش کشیده اند.